#سماع (۳ نقل قول پیدا شد)


هر ده سال یک بار بر می‌گردم و به #گذشته می‌نگرم. ناچارم به طی طریق، به پیمودن راه. با حروف کاخی ساخته ام برای خودم. راهروهایش عشق، دیوارهایش عشق، اتاق هایش عشق… دنیا در نظر غیر صوفی هرج و مرج است، با آدم هایش، مباحثه هایش و تضادهایش… حال آنکه این همه کشمکش تنها در یک کلمه پنهان است. کلمه در حرف پنهان است. حرف نقطه پنهان است؛ در نقطه زیرِ ب… با این معرفت شب و روز در حال سماعیم. در میان جنگ ها، برادر کشی ها، سوء تفاهم ها، دلشکستگی ها، گرسنگی و بینوایی، بی انصافی و بی عدالتی، در حالی که همه چیز را در بر گرفته ایم اما به چیزی نمی‌خوریم، چرخ می‌زنیم تا ابد. اگر همه جهان بسوزد، زمین و آسمان به سرخی بزند، قصرها را آب ببرد، پادشاهی برود و پادشاه دیگری بیاید، برای ما علی السویه است. در غم، در شادی، در امید، در یأس، هم به تنهایی، هم با همدیگر، هم آرام، هم به سرعت، روان مثل آب چرخ می‌زنیم در سماع. حتی اگر تا زانو در خون خود فرو برویم، دست نمی‌کشیم از چرخ زدن به دور عشق، از سجده کردن در برابر عشق. ملت عشق الیف شافاک
می گویند: «این #موسیقی بدعت است، کفر است.» دست بردارید آقایان! هنری که با #عشق اجرا می‌شود چطور ممکن است کفر باشد. لابد می‌خواهد بگویند خدا موسیقی را، نه فقط موسیقی ای که با دهان و ساز اجرا می‌شود بلکه نوای عزیزی که تمام کائنات را در بر گرفته، به ما عطا کرده، بعد هم گوش دادن به آن را منع کرده؛ همین طور است؟ مگر نمی‌بینید کلّ طبیعت، هر لحظه و همه جا، به ذکر او مشغول است؟ هر چه در این کائنات هست با همان آهنگ اصلی حرکت می‌کند: تپش قلبمان، بال زدن پرنده در آسمان، بادی که در شب طوفانی بر در می‌کوبد، جوشش چشمه کوهساران، کوبش آهنگر بر آهن، صداهایی که کودک در رحم مادر می‌شنود… همه و همه با نغمه ای شکوهمند و واحد هم آواز است. موسیقی ای که درویش‌ها هنگام چرخ زدن می‌شنوند حلقه ای از حلقه‌های این زنجیر الهی است. همان طور که قطره ای آبْ اقیانوس‌ها در خود دارد، #سماع ما هم رازهای کائنات را در خود دارد. ملت عشق الیف شافاک