Parviz

Parviz

من به تقدیرم و تقدیر هم از ذات من است.

آخرین فعالیت‌ها


  • روز و شب یوسف
    از روز و شب یوسف :

    باید یک جوری از این دیوار تنگی که دور خودش کشیده بود، بیرون می‌رفت وگرنه ممکن بود، بخشکد. پیش از آنکه شاخ وبرگ دربیاورد، بخشکد. خشکیدن. مردن مگر چیست؟ هردو یک جور هستند. یوسف فکر کرد، ممکن است آرام آرام بمیرد و خودش حالیش نشود. (...)

  • مردگان زرخرید (رعایای مرده)
    از مردگان زرخرید (رعایای مرده) :

    با توجه به اینکه بر سر یک انسان چه آمده باشد، هر چیزی امکان دارد (...)

  • همزاد
    ستاره داد
  • مرز سایه
    ستاره داد
  • نیه توچکا
    ستاره داد
  • اوژنی گرانده
    از اوژنی گرانده :

    این نقطه اشتراک زنها و فرشته هاست که رنج بشریت بر دوش آنهاست. (...)

  • مادام بوواری
    از مادام بوواری :

    مرد حداقل آزاد است و می‌تواند به هوسهایش دست یابد هر جا خواست برود از موانع بگذرد و دوردست‌ترین خوشبختی‌ها را به چنگ آورد اما زن همیشه با موانع روبه رو است و چون ضعیف و انعطاف پذیر است و محدودیتهای قانونی و عرفی هم دست و پایش را می‌بندد ، اراده اش همچون تور کلاهش که به نخی بند است به هر بادی می‌لرزد. همیشه هوسی او را به ... (...)

  • جان کلام
    ستاره داد
  • قدرت و جلال
    ستاره داد
  • مترجم دردها
    ستاره داد
  • مردمان فرودست
    از مردمان فرودست :

    آدم بیچاره همیشه سوظن دارد، به دنیای خداوند از زاویه دیگری نگاه می‌کند و پنهانی هر آدمی را که می‌بیند گز می‌کند، با نگاه خیره مشوشی او را نگاه می‌کند، و با دقت به هر کلمه‌ای که به گوشش می‌رسد گوش می‌دهد – آیا دارند درباره او حرف می‌زنند؟ آیا دارند می‌گویند که به چیزی نمی‌ارزد، و آیا فکر می‌کنند که این آدم چه احساساتی دارد و از این منظر ... (...)

  • باباگوریو
    از باباگوریو :

    چه کسی می‌تواند به یقین بگوید که بین قلب‌های سرد و خشکیده و جمجمه‌های تهی ، دیدن کدام یک نفرت انگیزتر است؟ (...)

  • جنایت و مکافات
    از جنایت و مکافات :

    تقریبا هر جنایت‌کاری، در حین جنایت دستخوش نوعی ضعف اراده و فکر می‌گردد. یعنی درست هنگامی که بیش از هر چیز احتیاج به تعقل و احتیاط است، اراده و فکر روشن جای خود را به‌نوعی حماقت و سبکسری عجیب بچگانه‌ای می‌دهد! (...)

  • جنایت و مکافات
    از جنایت و مکافات :

    زیرک‌ترین اشخاص را باید سر آسانترین چیزها گیر انداخت! (...)

  • جنایت و مکافات
    از جنایت و مکافات :

    مگر من پیرزن را کشتم؟ من خودم را کشتم، نه پیرزن را! با این کار پدر خودم را برای همیشه درآوردم! … اما پیرزن را شیطان کشت، نه من! (...)

  • جنایت و مکافات
    از جنایت و مکافات :

    اگر دیگران نفهم هستند و من یقین می‌دانم که نفهمند، پس چرا خودم نمی‌خواهم عاقلتر شوم. بعد دانستم که اگر منتظر شوم تا همه عاقل شوند، خیلی وقت لازم است… بعد نیز دانستم که چنین چیزی هرگز نخواهد شد، مردم تغییر نخواهند کرد و کسی آنها را تغییر نخواهد داد و نمی‌ارزد که انسان سعی بیهوده کند! بله، همین طور است! این قانون آنهاست… قانون است! همین طور است! و ... (...)

  • جنایت و مکافات
    از جنایت و مکافات :

    آن کسی که وجدان دارد اگر به‌اشتباه خود پی برد، رنج می‌کشد. این خود بیش از اعمال شاقه برایش مجازات است. (...)

  • جنایت و مکافات
    از جنایت و مکافات :

    جنایت؟ کدام جنایت؟ اینکه شپش پلید مضری را، یعنی پیرزن نزول‌خواری را که به درد هیچ کس نمی‌خورد و از کشتنش چهل گناه بخشوده می‌شود، نابود کرده‌ام، آدمی را که شیره نیازمندان را کشیده بود، این جنایت است؟ (...)

  • جنایت و مکافات
    از جنایت و مکافات :

    همه قاتل اند؛ همیشه زمین جاری از خون بوده. روی زمین کسانی که قتل می‌کنند بعدها صاحبِ بزرگ‌ترین افتخارها شدند. من فقط می‌خواستم به مردم خوبی کنم. کشتن یک پیرزنِ رباخوار و از بین بردن یک حشره‌ی کثیف، کجایش جنایت است؟! (...)

  • جنایت و مکافات
    از جنایت و مکافات :

    هر کس باید بتواند به جایی پناه آورد، چون مواردی پیش می‌آید که حتما لازم است انسان بتواند به یکجا، به هر کجا که باشد برود. . (...)

  • جنایت و مکافات
    از جنایت و مکافات :

    افراد غریق اگر بتوانند، حتی خود را به یک پر کاه هم آویزان می‌کنند. در آن حالت افراد کاملا از غریزه پیروی می‌کنند. (...)

  • زن 30 ساله
    ستاره داد
  • خلبان جنگ
    ستاره داد