کودک و نوجوان

ضحاک بنده‌ی ابلیس (قصه‌های شاهنامه 1)

از دوش‌های ضحاک، این بنده ابلیس، دو مار روییده است. مارها هر روز خوراک می‌خواهند و خوراک آن‌ها مغز جوانان است. ارمایل و کرمایل، این دو برادر پارسا و دوراندیش می‌خواهند به دربار ضحاک بروند و خورشگر او شوند. آن‌ها تدبیر و نقشه‌ای در سر دارند. در این مجموعه نویسنده کوشیده است که در مسیرهای ناشناخته‌تر شاهنامه حرکت کند، تا با پرهیز از تکرار افسانه‌ها، آن‌ها را از زاویه‌ای نو و از درون متن ماجرا بازآفرینی کند.

افق
9789646003910
۱۳۹۵
۴۸ صفحه
۲۶۵ مشاهده
۰ نقل قول
آتوسا صالحی
صفحه نویسنده آتوسا صالحی
۱۰ رمان آتوسا صالحی شاعر، نویسنده و مترجم کتاب های کودکان و نوجوانان، سال ۱۳۵۱در تهران به دنیا آمد و از سال ۱۳۶۹ فعالیت حرفه ای خود را از طریق همکاری با مجله سروش نوجوان و به عنوان یكی از سردبیران "مجله در مجله" آغاز كرد. او افزون بر این، در نشریه هایی چون مجله همشهری، هفته نامه و روزنامه آفتابگردان، روزنامه شرق، ایران و ... قلم زده است. از صالحی تا كنون بیش از سی عنوان كتاب برای كودكان و نوجوانان منتشر ...
دیگر رمان‌های آتوسا صالحی
فرود و جریره (قصه‌های شاهنامه 4)
فرود و جریره (قصه‌های شاهنامه 4) جریره از راه‌های تو در تو می‌گذرد و از پلکان بالا می‌رود. هنوز اندوه مرگ همسرش سیاوش در دلش زنده است. جریره تنها پسرش فرود را به سوی سپاه ایران می‌فرستد تا در خونخواهی سیاوش با آنان همراه شود. اما توس، فرمانروای سپاه ایران دست دوستی فرود را پس می‌زند. در مجموعه دوم «قصه‌های شاهنامه» (جلدهای 4، 5 و 6) ...
ایرج (قصه‌های شاهنامه 11)
ایرج (قصه‌های شاهنامه 11) به خود نهیب می‌زنم: ما امروز سه برادر نیستیم. ما امروز سه سرزمینیم. ما امروز ایران و روم و تورانیم. تور فریاد می‌زند: «تا دیر نشده خنجر را بردار!» خنجر را برمی‌دارم، به چشم‌های سرخ‌رنگ سلم می‌نگرم و خنجر را در ستون چوبی خیمه می‌کوبم: «نه، من در این دام نمی‌افتم. از جانم می‌گذرم اما با خنجر پدرانم، برادر نمی‌کشم.» در ...
کیخسرو (قصه‌های شاهنامه 12)
کیخسرو (قصه‌های شاهنامه 12) گودرز می‌خواهد مرا از رفتن باز دارد. شبرنگ سم بر زمین می‌کشد. گیو دنبالم می‌آید: «بگذار همراهت باشم...» دیگر نمی‌شنوم. سوار بر شبرنگ دیوار باد و خاک را می‌شکافم و می‌تازم. پاره آتشی چون تیر چهره‌ام را نشانه گرفته است. سپر بر سر می‌گیرم و می‌غرم: «برو، تندتر برو! تو با سیاوش از آتش گذشتی، از دروازه‌های دژ اهریمن هم ...
بیژن و منیژه (قصه‌های شاهنامه 5)
بیژن و منیژه (قصه‌های شاهنامه 5) بیژن، پهلوان ایران که برای شکار به مرز آمده، منیژه دختر افراسیاب را می‌بیند و دل به دختر شاه توران می‌بازد. منیژه هم که دل از دست داده، با جادو بیژن را با خود همراه می‌کند و پنهانی به کاخ می‌برد. خبرچینان، شاه توران را خبر می‌کنند و او برمی‌آشوبد. در مجموعه دوم «قصه‌های شاهنامه» (جلدهای 4، 5 و 6) ...
مشاهده تمام رمان های آتوسا صالحی
مجموعه‌ها