رمان نوجوان

قصه 7 کلاغون

یکی بود. یکی نبود 1 مردی بود که 7 تا پسر داشت. خانه‌ای هم داشت سر یک تپه نزدیک 1 چشمه. از برکت کشت و کاری که می‌کرد، با زن و هفت پسرش عمری می‌گذراند وخوشبخت بود. تا اینکه زد خدا به‌اش دختری هم داد. اما دختری چنان ضعیف و ریزه و میزه، که آدم با چشم‌های خود می‌دید باورش نمی‌آمد...

چشمه
9786002291998
۱۳۹۳
۳۲ صفحه
۱۰۵۴ مشاهده
۰ نقل قول
احمد شاملو
صفحه نویسنده احمد شاملو
۲۲ رمان از ویکی پدیای فارسی
احمد شاملو، الف. بامداد یا الف. صبح (۲۱ آذر ۱۳۰۴ - ۲ مرداد ۱۳۷۹)، شاعر، نویسنده، روزنامه‌نگار، پژوهشگر، مترجم، فرهنگ‌نویس ایرانی و از بنیان‏گذاران و دبیران کانون نویسندگان ایران در پیش و پس از انقلاب بود. شاملو تحصیلات کلاسیک نامرتبی داشت؛ زیرا پدرش افسر ارتش بود و پیوسته از این شهر به آن شهر اعزام می‌شد و از همین روی، خانواده‏ اش هرگز نتوانستند برای مدتی طولانی جایی ماندگار شوند. زندانی شدنش در سال ۱۳۲۲ ...
دیگر رمان‌های احمد شاملو
گزینه اشعار احمد شاملو
گزینه اشعار احمد شاملو و بدین نمط شب را غایتی نیست نهایتی نیست، و بدین نمط ستم را واگوینده‌تر از شب آیتی نیست.
آیدا درخت و خنجر و خاطره
آیدا درخت و خنجر و خاطره اندکی بدی در نهاد تو اندکی بدی در نهاد من اندکی بدی در نهاد ما... و لعنت جاودانه بر تبار انسان فرود می‌آید آبریزی کوچک به هر سراچه هر چند که خلوت‌گاه عشقی باشد شهر را از برای آن که به گنداب در نشیند کفایت است
آی عشق چهره آبیت پیدا نیست
آی عشق چهره آبیت پیدا نیست این مجموعه به جهت آنکه حاوی نخستین نمونه‌های شعر سپید فارسی است، قابل توجه است. به تو سلام می‌کنم کنار تو می‌نشینم و در خلوت تو شهر بزرگ من بنا می‌شود اگر فریاد مرغ و سایه‌ی علف‌ام در در خلوت تو این حقیقت را باز می‌یابم.
ملکه سایه‌ها
ملکه سایه‌ها یکی بود یکی نبود. روزی روزگاری، زیر این آسمان کبود، خواهر و برادری بودند که به خوبی و خوشی با هم زندگی می‌کردند. روزها برادر می‌رفت کار می‌کرد و پول در می‌آورد، و خواهر توی خانه می‌ماند و به کارهای خانه‌داری‌اش می‌رسید. یک روز که آن دو تا کنار هم جلو پنجره نشسته بودند و پرواز کبوترها را توی آسمان تماشا می‌کردند، ...
بارون
بارون بارون میاد جرجر. رو خونه‌های بی در. 4 تا مرد بیدار. نشسته کنج دیفار. دیفار کنده‌کاری. نه فرش و نه بخاری.
مشاهده تمام رمان های احمد شاملو
مجموعه‌ها