با خودم گفتم باید به این سفر بروم و میدانم چیزی از این بیرحمانهتر نیست. پس بیجهت نبود که از سر شوق ریشم را با دقت تراشیدم، دندانهایم را مسواک زدم و توشه مختصری در ساک دستیام چپاندم.
مردهای که حالش خوب است
زندگی پدری عیاش اما دوستداشتنی در این کتاب روایت میشود. داستان آغازی واقعگرا دارد اما به تدریج با اساطیر و کابوسهای سرزمین جنوب در هم میآمیزد و حال و هوایی وهمآلود و جادویی پیدا میکند...
سگی در خانه 1 آنارشیست دست دوم
جهان داستانهای احمد آرام در هم تنیده شده است، به همین دلیل ترکیبی بدیع میسازد و وقایعی متنوع و در خور توجه. از همین رو تولید نور، رنگ و صدا یکی از شیوه های روایی، برای رسیدن به زبان مکان است.
تحلیل روانشناختی آدم های این داستانها، در بحبوحه زندگی پرپیج و خم معاصر، زوایای روح آنها را به جهان داستانهاش ...
این یارو آنتیگونه
کافی شاپ بودابار در تقاطع خیابان مدیسون. در این کافی شاپ سه پرتره نقاشی مدرن از دو زن و یک مرد دیده میشود. تابلوها رو به تماشاگران آویخته است و پشت هر تابلو سه نفر (آنتیگونه، ایسمنه و پولی نیکوس) ایستادهاند که ما از زانو به پایین آنها را میبینیم؛ انگار ادامه زنده آن سه پرترهاند. میزهای کافی شاپ در ...
باغ استخوانهای نمور
«... من یه دوندون لق دارم. گاهی که دلم میخواد درد بکشم باهاش بازی میکنم و فشارش میدم؛ نمیدونی چه لذتی داره! دلم میخواد با زدنم همین درد رو برگردونی تو چونهم. د بزن لاکردار، خجالت نکش! میدونم که تو هم به لذت میرسی، مردای این جوری زیادن، مردایی که وقتی زناشونو زیر دست و پا میگیرن انگار دارن تانگوی ...