در کتابخانه، در یک نشست، صد صفحه خواندم، حروف چاپی کوچک و ریز. ساختمان را که ترک کردم کتاب همانطور روی میز ماند، گشوده در صفحهای که مشغول خواندنش بودم. روز بعد برگشتم، و کتاب هنوز آنجا بود، گشوده در همان صفحه.
بگو آآآ (روایت 1 شغل) مجموعه داستان
مجموعهای که در دست دارید بخش اول خاطرات شغلی است که از خرداد 89 تا خرداد 90 در مجله همشهری داستان چاپ شدهاند. به کتاب درآمدن این صفحات به طرفداران قبلی این نوشتهها امکان میدهد که مجموعه کاملی از آن را در اختیار داشته باشند. برای کتابخوانان و آنهایی که پیشتر مخاطب این صفحات نبودهاند هم شرایطی فراهم میشود که ...
لازم نیست دلداریم بدی
چاریتی میداند که ازدواج من یک ازدواج سنتی هندی بوده.پدر و مادرم به کمک یک دلال ازدواج که از فامیلهای مادرم بود دامادی انتخاب کردند. همه کاری که من باید میکردم این بود که سلیقه غذاییاش را بفهمم...
اسم من اورلاندو زکی است. منظور از اورالاندو همان اورلاندو در فلوریداست که روی تیشرتی که صلیبسرخ به من داده نوشته شده؛ زکی ...
مرد دربند (گزیده داستانهای کوتاه اروپا)
آفتاب روی صورت او افتاده بود و بیدارش کرد. اما باعث شد چشمهایش را ببندد. از سرازیری جاری شد بیآنکه مانعی بر سر راهش باشد. به صورت جریانی سیال درآمد. دستههای مگس را جمع کرد که بالای سر او میپریدند و بر پیشانی مرد مینشستند. گرد سر او میچرخیدند. بعد جای خود را به دستهای تازه از راه رسیده میدانند. ...
کابوسها (12 نمایشنامه رادیویی)
قدرتی که به من داده شده، چه به صورت تیغه تیز تبر باشه یا نیش دشنهای در تاریکی شب و یا طناب نرمی که دور گردن متهم حلقه میکنم، تنها بخش کوچکیست از قدرت بیکران کسانی که روی این زمین به حقوق مردم تجاوز میکنند. همه خشونتها یک منشا دارند و قدرت من هم از جانب صاحبان اصلی قدرت به ...
مجموعه داستانهای کوتاه
این مجموعه شامل کتابهای:
عکسهای فوری
شرم نوشتن
حالا این هم از زندگی ما
نیمهشب در داستایفسکی
هفت مرگ ماکسیم گورکی
دانته و خرچنگ میباشد.