رمان نوجوان

عروس و داماد در باران

یک هفته بود باران می‌بارید. عروس در کنار آینه نشسته بود. در آینه نگاه می‌کرد. در انتظار داماد بود. روز جمعه عروسی عروس و داماد بود. بیرون از خانه عروس باران می‌بارید.

نظر
9786001520983
۱۳۹۰
۲۴ صفحه
۸۷۵ مشاهده
۰ نقل قول
احمدرضا احمدی
صفحه نویسنده احمدرضا احمدی
۳۰ رمان احمدرضا احمدی در ساعت ۱۲ ظهر روز دوشنبه ۳۰ اردیبشهت ماه ۱۳۱۹ در کرمان متولد شد. پدرش کارمند وزارت دارایی بود و ۵ فرزند داشت که احمدرضا کوچکترین آنها بود. جد پدری وی ثقه‌الاسلام کرمانی، و جد مادری‌اش آقا شیخ محمود کرمانی است. سال اول دبستان را در مدرسه کاویانی کرمان گذراند و در سال ۱۳۲۶ با خانواده به تهران کوچ کرد. در دبستان ادب و صفوی تهران دوران ابتدایی را به پایان برد و دورهٔ دبیرستان را در دارالفنون ...
دیگر رمان‌های احمدرضا احمدی
در بهار خرگوش سفیدم را یافتم
در بهار خرگوش سفیدم را یافتم باز بهار آمد. صبح زود، با آواز قناری بیدار شدم. برف‌ها آب شده بودند. به کوچه دویدم. یک سفیدی، در کوچه می‌دوید. این، خرگوش سفید من بود. فریاد زدم: تو آزاد هستی، خرگوش کوچک سفید! روی هر رنگی که دوست داری جست و خیز کن، و خوش باش! بعد، پیراهن پرشکوفه‌ام را پوشیدم و به باغ دویدم، بازی کردم، دویدم، خندیدم...
شعر و صدای احمدرضا احمدی
شعر و صدای احمدرضا احمدی با صدای: احمدرضا احمدی شعرهایی که خواهید شنید: ـ کبریت زدم + لکه‌ای ـ من بسیار ـ درختانی... ـ این قطره... ـ از یک... ـ بر این جاده‌ها ـ قصیده ـ این شاخه ـ اگر من... زمان: 1 ساعت و 15 دقیقه قالب‌بندی: mp3
دفتر اول (احمدرضا احمدی)
دفتر اول (احمدرضا احمدی) چقدر این باران دوستانه. بر سر من و تو بارید. شاید هم از همان باران دوستانه بود. که ما یکدیگر را گم کردیم. درختان جوانه زده بودند. که ما یکدیگر را گم کردیم. گم شدن تو و عشق من. محسوس بود. به آسانی نمی‌توانستیم. از آن دل بکنیم. مرگ به آرامی سراغ ما می‌آمد. دیگر قهرمانی در باران نبود. که ...
دفتر دوم (احمدرضا احمدی)
دفتر دوم (احمدرضا احمدی) ما روی بالکن ایستاده‌ بودیم. باران بیداد می‌کرد. ما انتهای خیابان را نگاه می‌کردیم. تنها سخنی که به هم می‌گفتیم. آه بود و سکوت. از جمعه گذشته. می‌خواستیم. گلدان‌های شمعدانی را. از بالکن به اتاق بیاوریم. ما به انتهای خیابان خیره بودیم. در انتهای خیابان. دوازده چتر سیاه. و یک چتر قرمز را می‌دیدیم. چترها در باران به طرف ما ...
نمایش‌نامه شاعر 3
نمایش‌نامه شاعر 3 در این مجموعه می‌خوانید: فرودگاه. پرواز 707. ما از گذشته آمده‌ایم. اتاق‌ها. سایه‌ها. سردخانه. خواب. انبارها. پیله‌ها. ماهتاب دریایی. تولد اول، تولد دوم. نیمکت آبی رنگ، در انتهای دنیا. ضیافتی مجلل.
مشاهده تمام رمان های احمدرضا احمدی
مجموعه‌ها