رمان خارجی

شوکران شیرین

شما فکر می‌کنید من نمی‌توانم حرف‌های صد تا یک غاز فلاسفه بزرگ جامعه بشری را تکرار کنم یا مثل سیاستمداران عظیم‌الشان بیانیه‌های ترس‌آور و منجر به مرگ صادر کنم. فکر می‌کنید من بلد نیستم قیافه جدی بگیرم و عینک دسته مشکی روی بینی‌ام بنشانم و مباحث مهمی در نسبت فیزیک و فلسفه اضافه کنم. برای من این کارها مثل آب خوردن است. فوقش پانصد نفر فلسفه خوانده می‌فهمند که من فیلسوف نیستم و حرف مفت می‌زنم. یا ماموران حکومت مرا به زندان می‌اندازند، یا آکادمی علوم بیانیه‌ای در رد اظهارات من صادر می‌کند. در هر حال باز هم مردم به من توجه خواهند کرد. فقط لازم است روی حرفی که می‌زنم پافشاری کنم، مهم نیست روی چه چیزی پافشاری می‌کنم، مهم فقط پافشاری است. پایتان را روی چیزی فشار دهید و محکم بایستید و ادعا کنید، همه چیز حل می‌شود.

مروارید
9789646026919
۱۳۸۸
۳۰۴ صفحه
۱۱۷۵ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
داستان امروز ایران 2
داستان امروز ایران 2
همیان ستارگان (به‌گزینی داستان‌های کوتاه ایرانی) با قاب
همیان ستارگان (به‌گزینی داستان‌های کوتاه ایرانی) با قاب کتاب همیان ستارگان به عنوان به‌گزینی از آثار 3 نسل داستان‌نویسان ایرانی در دو مجلد مفصل در اختیار خواننده قرار می‌گیرد. این کتاب شاید منحصر به فردترین اثر گزیده داستان کوتاه فارسی است.
خانه رو‌به‌رویی
خانه رو‌به‌رویی جوکی وقتی از پنجره‌اش بیرون را نگاه کرد، لرزه به تنش افتاد. خانه رو‌به‌رویی آن طرف خیابان را زن بی‌حیایی گرفته بود. پاسی از شب گذشته، مردها می‌آمدند و در خانه را می‌زدند، اگر جشن و تعطیلات بود، بعدازظهرها هم پیداشان می‌شد. گاهی روی ایوان خانه‌‌اش لم می‌دادند، سیگار می‌کشیدند، توتون می‌جویدند و توی گنداب‌ رو تف می‌انداختند. هر فسق ...
داستان دوستان
داستان دوستان در روزگاران گذشته به دلیل فراغت بیش از حد مردم و کندی روند زندگی، خواندن حکایت و قصه‌های طولانی برای خواننده یا حتی شنونده در صورت نقل و روایت آن، اشتیاق‌برانگیز بود. اما در کنار همین آثار حجیم، بوده‌اند نویسندگان و شاعرانی که ضرورت کوتاه‌نویسی و ایجاز را کشف کرده و بر این سبک پای فشرده‌اند. حکایات سعدی در گلستان، ...
5 نمایش‌نامه (4 بعلاوه 1 تکیه بر دیوار نمناک پناهنده مرثیه باد شرق دور شرق نزدیک)
5 نمایش‌نامه (4 بعلاوه 1 تکیه بر دیوار نمناک پناهنده مرثیه باد شرق دور شرق نزدیک) قهوه‌چی: سیب و سکه و سیر که جوره، اینم از این... تخم شاهی ندیده بودم اینقدر کچل بشه. گفتم به مشد یدالله، انگاری بذرهاش قاطی داره... گفت بهش نرسیدی... راستم می‌گه... از بس که سرمون خوش بود این دم عیدی... آرد و تخم مرغ یادم رفت... گرون شده همه چی. ولی من می‌گم می‌ارزه... هنوز سه تای دیگه مونده... سماق ...
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها