حسن جان ته سیگار را از لای انگشتان فرامرز می‌کشد و به لب می‌گذارد. فرامرزخان می‌گوید:
- “این چند دفعه است این کاره می‌کنی. سیگار می‌خوای این سیگار"
و بسته سیگارش را که یک نخ بیشتر ندارد سر می‌دهد طرف حسن جان.
"لذت سیگار تو پک آخرشه ، آدم تو خماری میمونه!"