نمایش‌نامه

ایوانف درام در 4 پرده

بله، جوان بودم و نفهم. من هم درباره دیگران قضاوت می‌کردم، کلاه‌بردارها و حقه‌بازها را لو می‌دادم، اما در تمام عمرم هرگز رو در رو به دزدی نگفته‌ام: «تو دزدی» درخانه به دار آویخته‌ای نباید صحبت از طناب به میان آورد. خوب تربیت شده‌ام...

پرویز شهدی
9786002532664
۱۳۹۶
۱۸۸ صفحه
۲۱۹ مشاهده
۰ نقل قول
آنتوان چخوف
صفحه نویسنده آنتوان چخوف
۷۶ رمان آنتون پاولوویچ چِخوف داستان‌نویس و نمایش‌نامه‌نویس برجستهٔ روس است. هر چند چخوف زندگی کوتاهی داشت و همین زندگی کوتاه همراه با بیماری بود اما بیش از ۷۰۰ اثر ادبی آفرید. او را مهم‌ترین داستان کوتاه‌نویس برمی‌شمارند و در زمینهٔ نمایش‌نامه‌نویسی نیز آثار برجسته‌ای از خود به جا گذاشته‌است و وی را پس از شکسپیر بزرگترین نمایش نامه نویس میدانند. چخوف در چهل و چهار سالگی بر اثر ابتلا به بیماری سل درگذشت. چخوف نخستین مجموعه داستان‌اش را دو سال پس از ...
دیگر رمان‌های آنتوان چخوف
روشنایی‌ها
روشنایی‌ها وقتی کسی سودایی و شوریده، اندوهگین و تنها دریا را روبه‌روی خود تماشا می‌کند و یا منظره‌ای در نظرش شگفت می‌آید، همیشه فکرهایی حقیقی از این قبیل که زندگی می‌کند و خواهد مرد، به طور نامحسوس با غم و اندوهش در می‌آمیزد و به خاطر واکنش‌های عصبی همان‌وقت مدادی به دست می‌گیرد، برایش تفاوتی ندارد روی هر چه باشد سعی ...
شرط‌بندی و 4 داستان کوتاه دیگر (مجموعه داستان‌های کوتاه شاهکار 11)
شرط‌بندی و 4 داستان کوتاه دیگر (مجموعه داستان‌های کوتاه شاهکار 11) در حوزه ادبیات داستانی، داستان کوتاه جذابیتی خاص دارد. در این عرصه، نویسنده با بهره‌گیری از نبوغ ادبی خود و همین‌طور با استفاده از صناعات و تمهیدات ادبی آن هم در صفحاتی اندک، که خاص داستان کوتاه است؛ داستانی را در قالب یک رمان بلند؛ با شخصیت‌هایی محدود به نگارش درمی‌آورد. داستانی که مضمونی اجتماعی یا سیاسی داشته و جنبه‌ای ...
مجموعه آثار چخوف 9
مجموعه آثار چخوف 9 ...نامه‌هایم را جمع‌آوری می‌کنم و آن‌ها را برای نوه‌هایم به ارث می‌‌گذارم، بگذار بخوانند و از آنچه گذشته باخبر باشند.
زندگی من و 1 داستان دیگر
زندگی من و 1 داستان دیگر این گوشه‌ای از زندگی چخوف، نمایش‌نامه‌نویس و داستان‌سرای بی‌همتاست. آغاز جوانی اوست. از زندگی خشک و بی‌روح پدری که اسیر اوهام اشرافی است می‌گریزد، پی کارهای بدنی و رنگ کردن شیروانی می‌رود. این شهامت، در آن شهر کوچک، دختر اعیان‌زاده‌ای را شیفته او می‌‌کند. هر دو از شهر دل برمی‌کنند و به زندگی روستایی و کارهای تولیدی فلاکت‌بار پناه می‌برند... ...
دشت
دشت در حین خوردن غذا مکالمه‌ای بین آن‌ها صورت گرفت که ایگوروشکا متوجه شد که همنشینان جدیدش، برخلاف تضادی که در سن و شخصیت‌شان دارند، همگی در یک چیز مشترکند، که آن‌ها را شبیه هم می‌کرد؛ «همه آن‌ها گذشته زیبا و حالی بسیار بد داشتند. همه آن‌ها با شور و حرارت از گذشته‌شان می‌گفتند، اما اندیشیدن به زمان حال، خلقشان را ...
مشاهده تمام رمان های آنتوان چخوف
مجموعه‌ها