رمان خارجی

خرگوش‌ها و مارهای بوآ

(Kroliki and udavy)

مار نوجوان که تازه بلعیدن خرگوش‌ها را یاد گرفته بود، گفت: «از یک چیز سر در نمی‌آورم. چرا وقتی من به خرگوش‌ها نگاه می‌کنم، فرار نمی‌کنند؟ آن‌ها که خیلی تند می‌دوند.» چپ چشم تعجب کرد: «چطور فرار کنند؟ ما آن‌ها را هیپنوتیزم می‌کنیم...» مار نوجوان پرسید: «هیپنوتیزم یعنی چه؟»

افق
9786003532946
۱۳۹۶
۲۲۴ صفحه
۲۱۱ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های فاضل اسکندر
دوران‌یافته‌های دلچسب من
دوران‌یافته‌های دلچسب من نظرت در مورد جلادهایی که حکم اعدام را اجرا می‌کنند چیست؟ - من نسبت به آن‌ها کراهت دارم. - انسان‌ها همیشه از جلادها متنفرند و نسبت به آن‌ها کراهت دارند؛ اما ممکن است به این خاطر باشد که آن‌ها، بدون این که پیش خودشان به این مسئله اقرار کنند، ته دلشان معتقدند ممکن است مرتکب جرم شوند و آن وقت ...
صید قزل‌آلا در بالادست رودخانه کودور
صید قزل‌آلا در بالادست رودخانه کودور بیایید گپی بزنیم. در مورد مسائل غیرضروری. قبول کنید غیرضروری‌ها همیشه شیرین‌ترند. بیایید در مورد خصلت‌های مضحک طبیعت انسان صحبت کنیم، از آن مواردی که در دوستان زیاد یافت می‌شود. لذتی بالاتر از این نیست که برخی عادت‌های عجیب دوست خود را به چالش بکشیم. یکی از خصلت‌های مضحک طبیعت انسان این است که مدام تلاش می‌کند نقشی را بازی ...
آرامگاه لنین
آرامگاه لنین ... در روسیه همه به قانونی بودن وجود خود شک دارند؛ شاید هم به همین دلیل است که هر طور شده تا به امروز دوام آورده‌ایم، به میمنت همین هارمونی بی‌قانونی‌ها. انگار حکومت خودش هم این ساختار جدید به اصطلاح دموکراتیک را باور ندارد و دولتمردان در ناخودآگاهشان امید دارند که اگر همه‌چیز از هم پاشید، در آخرین لحظه به ...
مشاهده تمام رمان های فاضل اسکندر
مجموعه‌ها