این نمایشنامه با مجموعهای از عناصر همگرا، رفتارهای نمایشی و بازی موقعیت به پیش میرود و نویسنده اجازه بیاعتبارسازی منتقدین را با قضاوتهای اشتباه به خود میدهد.
۲۳ رمان
Jean Maurice Eugène Clément Cocteau (5 July 1889 – 11 October 1963) was a French poet, novelist, dramatist, designer, boxing manager, playwright and filmmaker. Along with other Surrealists of his generation (Jean Anouilh and René Char for example) Cocteau grappled with the "algebra" of verbal codes old and new, mise en scène language and technologies of modernism to create a paradox: a classical avant-garde. His circle of associates, friends and lovers included Jean Marais, Henri Bernstein, Édith Piaf, whom he ...
صندلیها
نمایش از یک سو بیمعنایی و بیمحتوایی واقعیت و اندیشه انسانی را بیان و از دیگر سوی صحنه را با «صندلیها» و حرکات پیدرپی میکند. موضوع «صندلیها» پیام شکستهای زندگی و ناکامیهای اخلاقی نیست بلکه خود «صندلیها»ست، یعنی {وجود شی،} و نبود انسان، امپراتور و خدا. موضوع جهان غیر واقعی و فراطبیعی خالیست. موضوع هیچ است.
کرگدن
برانژه: (به ژان) زندگیکردن امری غیرعادیست.
ژان: برعکس، هیچی طبیعیتر از این نیست. دلیلش هم اینکه همهی مردم زندگی میکنند.
برانژه: تعداد مُردهها بیشتر از زندههاست. تعداد اونها روزبهروز بیشتر میشه، زندهها کمیابن.
ژان: مُردهها، باید گفت چنین چیزی وجود نداره! هاه! هاه!... (خندهی بلند) اونها هم به شما فشار میآرند؟ چیزی که نیست، چطوری میتونه فشار بیاره؟
برانژه: من خودم از خودم میپرسم ...
مکبت بداههگویی آلما
دکور: یک دشت. گلامیس و کاندور.
گلامیس از سمت چپ وارد میشود،کاندور از سمت راست. آنها بی آنکه به هم سلام کنند، رو به تماشاگران، وسط صحنه میایستند. مدتی در همین حالت میمانند.
گوشهنشین
سی و پنج سالگی وقت کنار کشیدن از زندگی است.
حداقل این نظر شخصیت اول تنها رمانی است که اوژن یونسکو نوشته. ارثیه ناگهانی این امکان را به قهرمان رمان میدهد که شغل بیاهمیت و کسلکنندهاش در ادارهای گمنام را ول کند.
او دیگر کاری ندارد جز این که سعی کند از زندگی لذت ببرد...
آنچه ما در زبان ساده و شیءگرای ...
قربانیان وظیفه (نمایشواره) نمایشنامه
بودن یعنی زندگی جسمانی و اجتماعی، یعنی تسلیم اوامر جسمانی و پیکره اجتماعی شدن، زندگی کردن و اجتماعی شدن تنها به این بها، امکانپذیر است. در نتیجه ما همه قربانیان وظیفه هستیم. تئاتر برای من یک اعتراف است. نمایش من درون من است. اغلب به خود می گویم: درونم جهانی است خرد که جهان کلان را به تصویر میکشد.