مادر: وای همهشون مردن، نه؟ (به طرف آن میرود و از نزدیک براندازشان میکند) گمونم وقت نکردین آبشون بدین.
آستین: من بهشون میرسیدم تا اینکه لی اومد و
لی: آره من حسابی اوضاشو بهم ریختم، مامان اون تقصیر نداره.
مکث. مادر به گیاه خیره شده است.
۱۵ رمان
ساموئل شپارد راجرز چهارم نمایشنامهنویس، کارگردان و بازیگر آمریکایی است. از جمله فیلمهای او میتوان به چیزهای درست، بلکتورن و باندیداس اشاره کرد. او یکی از نویسندگان فیلمنامه فیلم پاریس، تگزاس بود. او در سال ۱۹۷۹ برای نمایشنامه کودک مدفون جایزه پولیتزر را دریافت کرد. سام شپارد علاوه بر نمایشنامه، داستان کوتاه هم می نویسد. در ایران مجموعه داستان خواب خوب بهشت (نشر ماهی) به انتخاب و ترجمه امیرمهدی حقیقت از او به فارسی منتشر شده است.
غرب حقیقی
مادر: وای همهشون مردن، نه؟ (به طرف آن میرود و از نزدیک براندازشان میکند) گمونم وقت نکردین آبشون بدین.
آستین: من بهشون میرسیدم تا اینکه لی اومد و
لی: آره من حسابی اوضاشو بهم ریختم، مامان اون تقصیر نداره.
مکث. مادر به گیاه خیره شده است.
دلکنده
راسکو: دم شما گرم!
سلی: خودت گفتی یه وقتی عملی بودی.
راسکو: یه کم دماغی زده بودم! هیچوقت «در بندش» نبودم. کلمه عملی فقط یه اصطلاح بود، محض استعارهش گفتم.
سلی: چی چی؟
راسکو: استعاره!
...
زبانها و 1 نمایشنامه دیگر
گوینده: او در وسط داستانی متولد شد که هیچ کاری با آن نداشت.
در وسط مردم.
در وسط مردم میماند.
همه جنگیدنهایش.
همه رنجیدنهایش.
همه امیدش.
با مردم هستند.
همه خوشیاش.
همه نفرتش.
همه تقلایش.
با مردم هستند.
کودک مدفون
وینس: [به شلی] چرا اینجوری میکنی؟ میخوای دستم بندازی؟ اینا خونواده منن! میفهمی؟
شلی: تو منو مسخره کردی، واسه همینم هس که من الان اینجام، در صورتی که باید چن فرسخ دورتر از اینجا باشم. من ترجیح میدم هر جای دیگه باشم، هر جا غیر از اینجا، تویی که میخوای بمونی. بنابراین منم میمونم و هویجا رو خرد میکنم و میپزم ...