رمان نوجوان

عمر 7 چوب کبریت کوتاه بود فقط 1 لحظه بود

پدرم روزی که به سفر می‌رفت نشانی و کلید یک باغ قدیمی و یک قوطی کبریت که هفت چوب کبریت داشت را به من داد. این باغ قدیمی پر از درخت انار بود.

نظر
9786001520396
۱۳۹۰
۲۴ صفحه
۵۳۷ مشاهده
۰ نقل قول
احمدرضا احمدی
صفحه نویسنده احمدرضا احمدی
۳۰ رمان احمدرضا احمدی در ساعت ۱۲ ظهر روز دوشنبه ۳۰ اردیبشهت ماه ۱۳۱۹ در کرمان متولد شد. پدرش کارمند وزارت دارایی بود و ۵ فرزند داشت که احمدرضا کوچکترین آنها بود. جد پدری وی ثقه‌الاسلام کرمانی، و جد مادری‌اش آقا شیخ محمود کرمانی است. سال اول دبستان را در مدرسه کاویانی کرمان گذراند و در سال ۱۳۲۶ با خانواده به تهران کوچ کرد. در دبستان ادب و صفوی تهران دوران ابتدایی را به پایان برد و دورهٔ دبیرستان را در دارالفنون ...
دیگر رمان‌های احمدرضا احمدی
قطار از ریل خارج شد
قطار از ریل خارج شد صاحب مسافرخانه همه را دلداری می‌داد می‌گفت: شما باید یک هفته در این مسافرخانه بمانید تا ریل تعمیر و ترمیم شود و تکه‌های مانده قطار از ریل خارج شود و ریل دوباره ساخته شود شانس داشتید قطار در کنار دریا و یک روستای پر جمعیت از خط خارج شده است در همین مسافرخانه با هم هستیم باید منتظر بمانید و ...
پروانه روی بالش من
پروانه روی بالش من با ذره‌بین پروانه را که روی بالش من نشسته بود نگاه کردم پروانه بزرگ شد یک هواپیما شد در فرودگاه مسافران سوار هواپیما شدند.
دفتر اول (احمدرضا احمدی)
دفتر اول (احمدرضا احمدی) چقدر این باران دوستانه. بر سر من و تو بارید. شاید هم از همان باران دوستانه بود. که ما یکدیگر را گم کردیم. درختان جوانه زده بودند. که ما یکدیگر را گم کردیم. گم شدن تو و عشق من. محسوس بود. به آسانی نمی‌توانستیم. از آن دل بکنیم. مرگ به آرامی سراغ ما می‌آمد. دیگر قهرمانی در باران نبود. که ...
در همه جهان ناگهان چراغ‌ها روشن شدند
در همه جهان ناگهان چراغ‌ها روشن شدند کودکان جهان ناگهان از نسیم صبح‌گاهی بیدار شدند به میدان‌ها آمدند. جهان در رنگ بنفش غرق شد، جهان بنفش شد.
نمایش‌نامه‌های شاعر 1 (فرودگاه پرواز 707 ما از گذشته آمده‌ایم اتاق‌ها) نمایش‌نامه
نمایش‌نامه‌های شاعر 1 (فرودگاه پرواز 707 ما از گذشته آمده‌ایم اتاق‌ها) نمایش‌نامه فرشته‌ای در بیمارستان از پنجره به اتاقم آمد به من گفت پس از انفجار بمب‌های اتمی روی زمین فقط شاعران می‌مانند. سه گل شمعدانی می‌ماند به رنگ‌های سفید، صورتی، قرمز. خوشه‌ای انگور. یک شاخه گل سرخ. یک خوشه گندم. یک اسب سفید. دو جفت کفش تابستانی و زمستانی. یک کتاب نت از آثار شوپن، چایکوفسکی، بتهوون، موتزارت. عکس‌هایی از کودکانی ...
مشاهده تمام رمان های احمدرضا احمدی
مجموعه‌ها