رمان خارجی

اولیس از بغداد

(Ulysse from Baghdad)

سعد می‌خواهد هرج و مرج بغداد را به مقصد اروپا، آزادی و آینده ترک کند. اما چگونه می‌تواند از مرز بگذرد، بی آن‌که دیناری در جیب داشته باشد؟ چگونه مانند اولیس باید شجاعانه از توفان‌ها بگذرد، از کشتی شکسته جان به در ببرد، از چنگال قاچاقچیان مواد مخدر بگریزد، از بی‌رحمی زندان‌بان سایکلوپی فرار کند، یا از افسون عاشقانه‌ی کالیپسوی سیسیلی برهد؟ سفر یک طرفه‌ سعد، آغاز می‌شود. خشونت‌بار، طنزآمیز و تراژیک. رمان، داستان مهاجرت یکی از میلیون‌ها انسانی را روایت می‌کند که هم‌اکنون بر روی زمین به دنبال جایی برای زیستن می‌گردند. اریک‌امانوئل اشمیت که همواره داستان‌گویی فریبنده و دلسوز بوده است، این‌بار این پرسش را مطرح می‌کند که آیا مرزها، خاکریزهای هویت ما هستند یا سنگرهای توهم ما؟

افراز
9789642430390
۱۳۸۹
۳۲۸ صفحه
۱۴۱۴ مشاهده
۰ نقل قول
اریک امانوئل اشمیت
صفحه نویسنده اریک امانوئل اشمیت
۵۲ رمان اریک امانوئل اشمیت نویسنده، نمایش‌نامه‌نویس و فیلسوف فرانسوی است. نوشته‌های او به ۴۳ زبان دنیا منتشر شده و نمایشنامه‌های او در بیش از ۵۰ کشور روی صحنه رفته‌است. چندین جایزه تئاتر مولیر فرانسه، جایزه بهترین مجموعه داستان گنکور، جایزه آکادمی بالزاک همراه بسیاری از جوایز فرانسوی و خارجی از جوایز اهداشده به اشمیت است. نمایشنامه‌هایی از او نظیر «خرده جنایت‌های زناشویی» و «مهمانسرای دو دنیا» و آثاری از مجموعه داستان «گل‌های معرفت» مانند «میلارپا»، «ابراهیم آقا و گل‌های قرآن»، «اسکار و خانم ...
دیگر رمان‌های اریک امانوئل اشمیت
اسکار و خانم صورتی
اسکار و خانم صورتی من اسکارم، ده سالمه، تو خونه گربه و سگ رو آتیش زدم «فکر کنم حتی ماهی گلی هم کباب کرده باشم!» اولین باره که برات نامه می‌نویسم چون تا حالا به خاطر درس‌هام وقت نداشتم. باید همین اول بهت بگم که من حالم از نوشتن به هم می‌خوره، وقتی که دیگه واقعا مجبور باشم می‌نویسم؛ چون نوشتن یه چیز الکیه، یه ...
میلاروپا
میلاروپا سیمون هر شب خواب می‌بیند که زنی، معمایی برایش تعبیر می‌کند؛ در جسم او روح میلاروپا، راهب مشهور تبتی 900سال پیش که نفرتی شدید از برادر زاده‌اش دارد حلول کرده است. سیمون برای رهایی از این چرخه تناسخی دائمی باید ماجرا‌ی این دو مرد را حکایت کند، خود را با ایشان هم‌ذات سازد، یعنی هویت آنان را با خود در ...
گل‌های معرفت
گل‌های معرفت خدای عزیز! پسرک مرد. من هم‌چنان به همدمی و سرگرم کردن اطفال بیمار خواهم پرداخت. اما برای هیچ کس مامی روز نخواهم بود. فقط اسکار بود که مرا مامی‌رز می‌دانست. شمعی بود که امروز صبح خاموش شد. در نیم ساعتی که پدر و مادرش و من رفته بودیم قهوه‌ای بخوریم. او در غیبت ما مرد و من گمان می‌کنم که در انتظار همین ...
عشق نامریی
عشق نامریی چه لذتی دارد وقتی نویسنده‌ای با استادی و به زیبایی به هدف می‌زند. اریک امانوئل اشمیت در «عشق نامرئی» استعداد شگرفش را در شکستن هنجارهای اجتماعی و تغییر دادن بعضی از آن‌ها بار دیگر به اثبات می‌رساند. هر کدام از داستان‌های این مجموعه به ظاهر از چیز دیگری می‌گویند ولی مخاطب با خواندن آن‌ها آنچه در زیر پنهان است را ...
پرنسس پابرهنه و داستان‌های دیگر
پرنسس پابرهنه و داستان‌های دیگر آیا زن هنوز آن‌جا زندگی می‌کند؟ مرد چه‌طور می‌بایست او را پیدا می‌کرد. او حتی نام زن را نمی‌دانست. گفته بود: منو دوناتلا صدا بزنین. مرد فورا باور کرده بود این نام زن است. چندین سال بعد در حالی که این جمله را در ذهن خود تجزیه و تحلیل می‌کرد، متوجه شده بود که این یک نام مستعار بوده. چرا این ...
مشاهده تمام رمان های اریک امانوئل اشمیت
مجموعه‌ها