مجموعه داستان خارجی

شنل بزرگ

چند بار این جمله را با صدای بلند گفتم تا آن‌که سیلی محکمی به دهانم خورد. بهت‌زده به مستخدم نگاه کردم که نمی‌دانم سر و کله‌اش از کجا پیدا شده بود؛ احتمالا منشی خبرش کرده بود. مستخدم با تحکم فراوانی به من گفت آرام سر جایم بنشینم، وگرنه کتک خواهم خورد و من بی‌اراده گفتم: ((چشم.))

چشمه
9789643625764
۱۳۸۹
۸۴ صفحه
۳۰۵ مشاهده
۰ نقل قول