مجموعه داستان خارجی

هول حادثه نه حول فاجعه

عشق و علاقه‌اش شده بود شب، از روز خوشش نمی‌آمد، در روز همه چیز عریان بود، حتی نگاه‌ها، در روز ازدحام و هیاهو بود، مردم داد می‌زدند، شلوغ می‌کردند، با هم دعوا می‌کردند، سر و صدا راه می‌انداختند، به هم تنه می‌زدند، دروغ می‌گفتند، ولی شب سکوت بود و آرامش، مثل این بود که بدی‌ها و زشتی‌ها سر و صداها، دروغ‌ها و تزویرها، شلوغی‌ها و صدای ناهنجار بوق ماشین‌ها، همه با مردم به خواب می‌رفتند و گم می‌شدند. در شب، نگاه وقیح و دریده‌ی مردم در سیاهی شب حل می‌شد و ناپدید می‌گشت.

بهجت
9789642763344
۱۳۸۹
۱۹۲ صفحه
۲۸۲ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های اکبر قره‌داغی
یاد داستان‌های دل‌انگیز دبستان
یاد داستان‌های دل‌انگیز دبستان یادش بخیر، زنگ کلاس را که می‌زدند، صف می‌کشیدیم، ناظم با همان چوب، یا خط‌کش رعب‌انگیز و اخم ساختگی‌اش، ما را به سمت کلاس هدایت می‌کرد ما می‌دانستیم، هیچ اخم و خشمی در مدرسه ماندگار نیست. میز و نیمکت را دوست داشتیم، کتاب فارسی را بیشتر و داستان‌هایش را که صمیمی و مانوس و شادتر بود. بوی کلاس و تخته ...
مشاهده تمام رمان های اکبر قره‌داغی
مجموعه‌ها