رمان خارجی

در کافه جوانی گم شده

(Dans le cafe de la jeunesse perdue)

کافه کنده پاتوق جوانان دهه 50 و 60 فرانسه است. لوکی، زنی زیبا و جوان با حضورش در کافه، جوانان کافه‌نشین را سخت تحت تاثیر قرار می‌دهد و به کند و کاو در زندگی اش وا می‌دارد، زندگی مرموز لوکی چون پازل 1000 تکه‌ای است که با روایت از زوایه دید شخصیت‌های متفاوت رفته رفته کامل می‌شود. . .

افق
9789643695446
۱۳۹۰
۱۸۴ صفحه
۱۶۶۶ مشاهده
۰ نقل قول
پاتریک مدیانو
صفحه نویسنده پاتریک مدیانو
۲۴ رمان Patrick Modiano is a French language novelist.

He is a winner of the Grand prix du roman de l'Académie française in 1972 and the Prix Goncourt in 1978 for his novel Rue des boutiques obscures.

Modiano's parents met in occupied Paris during World War II and began their relationship in semi-clandestinity. Modiano's childhood took place in a unique atmosphere: between the absence of his father -- of which he heard many troubled stories -- and his mother's frequent ...
دیگر رمان‌های پاتریک مدیانو
ماه عسل
ماه عسل چشمم به تکه روزنامه‌ کهنه‌ای افتاد. تاریخش به زمستانی بر می‌گشت که اینگرید با ریگو آشنا شده بود. آن را اینگرید به من داده بود، آخرین باری که دیدمش. موقع خوردن شام شروع کرد به حرف زدن درباره‌ آن روزها. از ساکش یک کیف پول پوست تمساح درآورد و از داخل کیف پول، تکه روزنامه را که با دقت تا ...
ماه عسل
ماه عسل با صدای: احسان چریکی «ماه عسل» یک جستجو است: یک معمای پیچیده. اما بالاتر از همه می‌تواند تاملی بر فریب‌ها و دام‌های حافظه باشد. مودیانو در این کتاب جهانی را به تصویر می‌کشد که مبهم و پیچیده است، جهانی آکنده از عدم قطعیت که نمی‌شود از دست آن خلاص شد. «ماه عسل» داستانی است در جستجوی هویت... گوش دادن به کتاب سخنگو ...
فراتر از فراموشی
فراتر از فراموشی فراتر از فراموشی برای اولین‏بار در سالِ 1995 منتشر شد. رمانی که پاتریک مودیانو مثلِ همیشه در آن گم‌ شدن و رؤیاها را به‏هم پیوند زده است. مودیانو که متولد آخرین سال جنگِ دوم جهانی یعنی سالِ 1945 است و جوایز متعددی از جمله جایزه‌ی نوبلِ ادبیات 2014 را از آنِ خود کرده است، در رمان‌هایش حال‏وهوایی پروستی را تعقیب ...
افق
افق در دیفن باکستراسه جلو می‌رفت. رگبار شروع شد، رگباری تابستانی که با راه رفتن او و پناه گرفتنش زیر درخت‌ها، کم و کمتر می‌شد. مدت‌ها فکر کرده بود مارگارت مرده است. دلیلی وجود ندارد، نه، دلیلی وجود ندارد. حتا در سال تولد هر دو ماه، وقتی این شهر از بالا شبیه تل آوار بود، یاس‌ها ته باغ‌ها و بین ویرانه‌ها ...
آه ای سرزمین محبوب من
آه ای سرزمین محبوب من پدر معمولا شب‌ها کار می‌کرد. اغلب اوقات من از صدای رفت و آمد کامیون‌ها که نزدیک مغازه پارک می‌کردند و موتورشان را خاموش نمی‌کردند بیدار می‌شدم. از پنجره اتاق خوابم می‌دیدم که عده‌ای داخل مغازه می‌شوند و بسته‌ها و صندوقچه‌ها را از مغازه می‌برند. پدر و آقای کاستراد هم در پیاده‌رو می‌ایستادند و به کار آن‌ها نظارت می‌کردند. پدر هم ...
مشاهده تمام رمان های پاتریک مدیانو
مجموعه‌ها