مجموعه داستان خارجی

صندلی روی بالکن

صندلی خالی هم بالای بالکن بود. جلوتر رفت تا موج سنگین‌تر آمد، از جا کندش و بردش رو به مغرب. خواست دست و پا بزند که نتوانست. موج دیگری آمد. باز سنگین‌تر و باز کندش و بردش. دست‌هاش را تکان داد اما نتوانست آب را بشکافد. به پاهاش فشار آورد. پاها دیگر در اختیارش نبود، که موج آخر آمد و او را با خود برد. لحظه‌ای ساحل را دید و آن صندلی را که روی بالکن بود.

قطره
9786001193156
۱۳۹۰
۱۷۶ صفحه
۴۸۳ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های محمد قاسم‌زاده
افسانه‌های ایرانی 3
افسانه‌های ایرانی 3 افسانه‌های پریان ایرانی با گونه‌های متفاوت، ساز و کار شگفت‌انگیز و حضور پریان و دیوها در کنار آدمیان و تاثیر شگرف جاودانه سرزمینی خیالی را پی می‌ریزد که در میان سرزمین‌های جادویی افسانه‌های جهانی، برجستگی خاص خود را دارد. این افسانه‌ها نمودی ممتاز از زیست و کار مردمان ایران است.
شهسوار بر باره باد
شهسوار بر باره باد چنین گوید خداوند این اخبار که چون موکب سلطانی بدین قلعه رسید، آسوده نیاسوده، از پس ده روز، گروهی از قراولان خبر آوردند که فوجی سپاه از جانب مشرق رو به قلعه می‌آید. سلطان به دیده‌بانان دستور داد تا به حزمی تمام برچکادهای قلعه بنشینندو به دربانان فرمود که بی‌فرمان او در بر کسی نگشایند. قلعه اما، در برهوت پرت ...
سیاوش
سیاوش سیاوش مرد آرمان‌ و اخلاق در جهانی پر از شور و شر. در یک سو افراسیاب است که جز به خونریزی و جنگ نمی‌اندیشد و در سوی دیگر کاووس که تنها دغدغه او اقتدار و فرمانروایی است. سیاوش در میان این دو قطب رویای جهانی پاک و اخلاقی در سر دارد و قربانی فضای پر از توطئه این دو دربار است.
سهراب
سهراب سهراب رویای جهانی نو در سر دارد. او جهان کهن و فرمانروایان آن را به هیچ می‌گیرد، افراسیاب و کاووس را. سودای آن را دارد که مرد عمل، آن که در میدان دلاوری می‌کند و پهلوانی او معیار نام و بزرگی است، بر تخت بنشیند. اما سهراب پاک ترفندهای جهان کهن و بازی‌های آن را نمی‌شناسد و فاجعه از همین‌جا ...
مشاهده تمام رمان های محمد قاسم‌زاده
مجموعه‌ها