رمان ایرانی

عشقی از جنس باران

سلام بر تو که سرنوشت تلخ زندگی‌ام را می‌خوانی. برای تو می‌نویسم که اکنون اشک از چشمانت جاری است، لابد با خودت می‌گویی که دیوانه چطور اینها را نوشته است؟ باور کن من دیوانه نیستم، میدانی چرا عده‌ای را دیوانه می‌خوانند، چون کسی حرف آنها را نمی‌فهمد، پس من دیوانه نیستم.

9786005127966
۱۳۸۹
۲۴۰ صفحه
۳۹۹ مشاهده
۰ نقل قول