رمان خارجی

20 داستان از آنتوان چخوف

تنها 22 سال از زندگی الگا می‌گذشت و همسرش دیموف 31 ساله بود، بعد از ازدواج زندگی خوشایندی داشتند. الگا دیوارهای اتاق پذیرایی خود را با نقاشی‌های خود و دوستانش چه با قاب و چه بدون قاب تزئین کرد. سقف و دیورارهای اتاق خواب را با پارچه‌ی سیاه پوشاند و آن را شبیه 1 غار کرد. هر کسی با دیدن خانه به این مطلب پی می‌برد که زن و شوهر جوان خانه دل‌پذیری برای خود فراهم کرده‌اند.

9789648661323
۱۳۸۸
۳۱۲ صفحه
۱۰۰۸ مشاهده
۰ نقل قول
آنتوان چخوف
صفحه نویسنده آنتوان چخوف
۷۶ رمان آنتون پاولوویچ چِخوف داستان‌نویس و نمایش‌نامه‌نویس برجستهٔ روس است. هر چند چخوف زندگی کوتاهی داشت و همین زندگی کوتاه همراه با بیماری بود اما بیش از ۷۰۰ اثر ادبی آفرید. او را مهم‌ترین داستان کوتاه‌نویس برمی‌شمارند و در زمینهٔ نمایش‌نامه‌نویسی نیز آثار برجسته‌ای از خود به جا گذاشته‌است و وی را پس از شکسپیر بزرگترین نمایش نامه نویس میدانند. چخوف در چهل و چهار سالگی بر اثر ابتلا به بیماری سل درگذشت. چخوف نخستین مجموعه داستان‌اش را دو سال پس از ...
دیگر رمان‌های آنتوان چخوف
کابوس تهمت و جنایت
کابوس تهمت و جنایت خادم پیر کلیسا که مشخص بود ناشنوا و بیمار است، صدای دعا را هم به خوبی نمی‌شنید و معمولا باعث می‌شد اشتباهاتی از او سر بزند. مثلا قبل از اینکه پدر یاکوف فرصت داشته باشد صحبت‌هایش را به پایان برساند، خادم پیر شروع به آواز خواندن کرد. یا خیلی وقت بعد از آنکه پدر یاکوف مراسم را به پایان رسانده ...
پدر خانواده و 8 داستان دیگر (مجموعه داستان‌های کوتاه شاهکار 22)
پدر خانواده و 8 داستان دیگر (مجموعه داستان‌های کوتاه شاهکار 22) در حوزه ادبیات داستانی، داستان کوتاه جذابیتی خاص دارد. در این عرصه، نویسنده با بهره‌گیری از نبوغ ادبی خود و همین‌طور با استفاده از صناعات و تمهیدات ادبی آن هم در صفحاتی اندک، که خاص داستان کوتاه است؛ داستانی را در قالب یک رمان بلند؛ با شخصیت‌هایی محدود به نگارش درمی‌آورد. داستانی که مضمونی اجتماعی یا سیاسی داشته و جنبه‌ای ...
وحشی (کمدی در 4 پرده)
وحشی (کمدی در 4 پرده) حتی نیم‌نگاهی هم به من نمی‌کند. من زشتم، آدم قابل توجهی نیستم. هیچ چیز شاعرانه‌ای در من وجود ندارد. اگر هم روزی با من ازدواج کند، از روی حسابگری است... به خاطر پول
داستان ملال‌انگیز
داستان ملال‌انگیز آخرین ماه‌های زندگی‌ام که به انتظار مرگ می‌گذرد به نظرم بسیار طولانی‌تر از تمام عمرم می‌رسد. قبلا هیچ‌گاه نمی‌توانستم مثل حالا با گذشت آهسته زمان کنار بیایم. پیش از این وقتی انتظار قطار را می‌کشیدم یا سر جلسه امتحان بودم یک ربع ساعت برایم در حکم ابدیت بود ولی حالا می‌توانم تمام شب بی‌حرکت روی تخت دراز بکشم و با ...
دشمنان
دشمنان «عمر یک انسان از هر اندوه شخصی گران‌بهاتر است. من از شما تمنا دارم که شجاعت و شهامت به خرج بدهید، به نام انسانیت این تمنا را از شما می‌کنم.» کریلوف رنجیده گفت: «انسانیت از هر دو سو باید باشد، به نام همان انسانیت از شما خواهش می‌کنم که مرا با خود نبرید. خدایا، چه فکر عجیبی! من به زور سرپا ایستاده‌ام، ...
مشاهده تمام رمان های آنتوان چخوف
مجموعه‌ها