۵۲ رمان
اریک امانوئل اشمیت نویسنده، نمایشنامهنویس و فیلسوف فرانسوی است. نوشتههای او به ۴۳ زبان دنیا منتشر شده و نمایشنامههای او در بیش از ۵۰ کشور روی صحنه رفتهاست.
چندین جایزه تئاتر مولیر فرانسه، جایزه بهترین مجموعه داستان گنکور، جایزه آکادمی بالزاک همراه بسیاری از جوایز فرانسوی و خارجی از جوایز اهداشده به اشمیت است.
نمایشنامههایی از او نظیر «خرده جنایتهای زناشویی» و «مهمانسرای دو دنیا» و آثاری از مجموعه داستان «گلهای معرفت» مانند «میلارپا»، «ابراهیم آقا و گلهای قرآن»، «اسکار و خانم ...
فردریک یا تاتر بولوار
در تاتر بولوار هستیم. تاتری که صحنه زندگی را تصویر میکند. در آنجا عشق، کینه و دسیسه انسانها را به یکدیگر پیوند میدهد.
اریک امانوئل اشمیت در این نمایشنامه از زندگی بازیگر بنام رمانتیک، فردریک لومتر الهام گرفته است. بازیگری که از هیچ چیز پروا ندارد به جز عشق و آنگاه که دل در گرو مهر زن جوان مرموزی مینهد، باید ...
انجیلهای من
اینک این رویای دراماتیک است. اقتباسی به شمار نمیرود، بلکه بازنویسی است، متنی است متفاوت، جاندارتر، عصبیتر و با عضلههای خشک.
2 شخصیت اصلی، عیسی و پیلات، برای آن چه روی میدهد آماده نشدهاند: از ابتدا دارای ذهنهایی منطقی هستند و میخواهند دنیا را به گونهای که به آنان آموختهاند، بدون منطقههای تاریک یا روشن، جدولبندی شده بر اساس دانش، سنت ...
2 مرد از بروکسل
پدرتان یک مرد استثنایی بود. در زندگیام دیگر چنین انسانی را نشناختهام، چنین انسان خوبی را، انسانی که چنین درک عمیقی از دیگران و بدبختیهایشان داشت. او همه چیز را بدون این که نیازی به توضیح داشته باشد درک میکرد. او واقعا از شفقت بیاندازهای بهرمند بود.
میراندا و من نگاهی متعجب با هم رد و بدل کردیم. اگر میخواستیم خصوصیات ...
عشق لرزه
چگونه در یک چشم به هم زدن احساسات دگرگون میشود، نفرت جای عشق را میگیرد و بنای آرزوها درهم میریزد؟ هنگامی که احساس شخصی دگرگون میشود، زندگی سایر شخصیتها نیز دچار زلزله و آتشفشان میشود. اریک امانوئل اشمیت در این نمایشنامه بار دیگر به تحلیل احساسات و روابط انسانها میپردازد و با قلم شیرینش ما را به تفکر و تحسین ...
موسیو ابراهیم و گلهای قرآن بر اساس رمانی به همین نام
موسیو ابراهیم: قله اون کوهو ببین! چه برفی!
مومو: هزاران کیلومتر از سر تا سر جنوب اروپا گذشتیم. همیشه هم پنجره ماشین پایین بود.
موسیو ابراهیم: قوقولی قوقو!
مومو: وقتی آدم با موسیو به مسافرت میره...
موسیو ابراهیم: چه جنگلی!
مومو: دنیا براش زیباتر میشه و کشف این مسئله برای من بینهایت جالب بود.
موسیو ابراهیم: چه خری!
مومو: من پشت فرمون بودم و تمام توجهم ...