رمان ایرانی

قارا چوبان

یک روز بهاری از سال هشتاد و نه، من و سه نفر دیگر در روستای کوهستانی گلنگش برابر عمارتی چوبی ویران ایستاده بودیم. باد سردی می‌وزید و مه را از سر کوه سرازیر می‌کرد. من از دوستانم جدا شدم و عمارت را دور زدم و به آن سمتش مشرف به دره رودخانه بود رفتم. کسی نبود. و صدایی نمی‌آمد جز شرشر دور آب. پای دیوار چوبی یک بوته گل‌گاو زبان دیدم. رفتم نشستم و گل‌هایش را با احتیاط چیدم و در جیب پیراهنم گذاشتم. همان‌جا داستان قارا چوبان در ذهنم ساخته شد.

افراز
9789642434640
۱۳۸۹
۲۹۰ صفحه
۵۶۸ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های مرتضی کربلایی‌لو
سمت کالسکه
سمت کالسکه «سمت کالسکه «رمان - دیوانه» است و ستایشی است از ادبیات داستانی روسیه در قرن نوزدهم از آن‌رو که فرهنگی میانه، همان‌قدر شرقی که غربی، بر آن چیره بوده است. «کالسکه» صندوقی است که حال و هوای شهری روسیه در آن حبس شده. ماجرا در تبریز معاصر می‌گذرد، به حکم این که دروازه‌ی روسیه و اروپا بوده است به ایران ...
چهره برافروخته
چهره برافروخته عزیزه دیرتر از همه وارد اتاق روشن از آفتاب شد. نه به حاتم نگاه کرد و نه به دو پسر. انگار با همه غریبه بود، هر چند این غریبگی در چشم آدم جا افتاده‌ای مثل حاتم طلیعه صمیمیت‌های ناگهانی بود آینه کوچک گردش را به کف دست چسبانده بود. فرهاد و بیش از فرهاد حسن با چشم‌های گشاد شده نگاهش ...
روباه و لحظه‌های عربی (مجموعه داستان کوتاه)
روباه و لحظه‌های عربی (مجموعه داستان کوتاه) ... ما منتظر حبیب می‌ماندیم و قبل این که رویش را ببوسیم خدا را از توی ساک بر می‌داشتیم و روزنامه‌ای مچاله را پس می‌زدیم و از خدای این بار آورده رونمایی می‌کردیم. چه قشقرقی که راه نمی‌انداختیم. انگار یک عشیره نا امید عروسی دختر ترشیده‌اش را جشن گرفته باشد. برای خودش آیینی بود. ولی خوب، انصاف را جلو ...
مفیدآقا
مفیدآقا
مشاهده تمام رمان های مرتضی کربلایی‌لو
مجموعه‌ها