رمان ایرانی

زن قهرمان بی‌مدال

تو جامعه ما و تو این فرهنگ این کار سخته. وقتی زنی بخواد تو جایگاه واقعی خودش قرار بگیره مجبوره بر خلاف جهت آب شنا کنه... تازه اگرم این کارو بکنه نگاه‌ها نسبت بهش عوض می‌شه و یه جور دیگه نگاش می‌کنن. حتی خود ما زن‌هام اون جوری که باید و شاید خودمونو باور نداریم. ولی باید باور کنیم. زن بهترین و آخرین تحفه آسمانی است. پس باید قدر و ارزش واقعی خودمون رو بدونیم.

پرسمان
9789642835249
۱۳۸۷
۵۶۰ صفحه
۵۱۶ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های مریم عباس‌زاده
پالتویی برای 1 دکمه
پالتویی برای 1 دکمه «پاکت رو به سمتم گرفت، تو دستم سبک و سنگینش کردم، دلم نمی‌خواست اونجا بخونمش، باید تو خلوت اتاقم و تو تنهایی حرفای دل یه زن عاشق و یه مادر خارق‌العاده رو می‌خوندم... نارسیس زن عجیبی بود که می‌دونست چی از زندگی می‌خواد و حتی...»
آبی مات
آبی مات انگار انتظار داشت همون دختر بچه نه ساله اومده باشه استقبال؟! یعنی من نباید بزرگ می‌شدم؟ معلوم بود یه لحظه‌ام به من فکر نکرده. منو همون یازده سال پیش تو فرودگاه جا گذاشته و توقع داشت همونجوری مونده باشم مثل یه مجسمه یا یه قاب عکس... یه خاطره.
میگل
میگل میگل به ساعتش نگاه کرد و فرو ریخت. دیگر چیزی نمانده بود زنگ بخورد، اگر همین الان هم می‌رفت باز دیر شده بود، چه برسد به این که صبر کند هوا صاف شود. در دلش گفت: وای دیرم شد. یوسف با نگاهی گرم تا اعماق جان میگل نفوذ کرد: این چتر را بگیرین و سریع خودتان را برسانید. میگل گفت: ...
رقص در خاطره
رقص در خاطره ماتینا! دختری که همگان در انتظارند گوشه چشمی به آنان نشان دهد، سر خورده‌ از عشقی افلاطونی به منزلی قدیمی پناه می‌برد. ـ اما در مکان و زمان معلق می‌گردد و قدم در حرمسرای ناصرالدین شاه می‌گذارد و... ـ ماجراهای شیرینی با همسران متعدد او برایش رقم می‌خورد... دیگران باورش نمی‌کنند. ـ این بار با قلبی مجروح تر از گذشته راهی لواسان می‌گردد. با ...
من سکوت و انتظار
من سکوت و انتظار یه روزی نفرت تنها حسی بود که می‌شناختم، ازخودم و دیگرون بیزار بودم، حال و حوصله هیچی و هیچ‌کس رو نداشتم، یه روزایی می‌شد که تا بعدازظهر از رختخواب بیرون نمی‌اومدم، حال و حوصله هیچ کاری نداشتم، خوارکم فقط گریه بود و اشک و آه... اگه نجنبیده بودم و به خودم نمی‌اومدم الان جام تو دارالمجانین بود. حالا گذشته رو ...
مشاهده تمام رمان های مریم عباس‌زاده
مجموعه‌ها