رمان نوجوان

گرگ‌ها گریه نمی‌کنند

وقتی گرگی آدم باشد و آدمی گرگ، چه می‌شود؟ شهاب، قهرمان رمان، مثل اسمش قطعه سنگی سرگردان میان آسمان و زمین است. پسرک گرگ می‌شود و با گرگ‌ها زندگی می‌کند. دوستانش او را نمی‌شناسند، اما او آن‌ها را می‌شناسد. حالا شهاب، گرگی است که به ناچار با آدم‌هایی که دوست‌شان دارد، درگیر می‌شود.

افق
9789643696580
۱۳۸۹
۱۱۲ صفحه
۵۰۳ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های محمدرضا یوسفی
هوشنگ‌شاه و خزروان دیو
هوشنگ‌شاه و خزروان دیو به یاد داشته باشیم، هر قوم و نژاد و ملت و سرزمینی از بین نمی‌رود مگر آن‌که فرهنگ آن نابود شود. این قانون، تاریخ و سرگذشت اقوام و مردمی‌ست که امروز تنها نامی از آن‌ها در تاریخ مانده است. شاهنامه، شناسنامه همه قوم‌ها و نژادها و مذهب‌هایی‌ست که از هزاران سال پیش در این سرزمین زندگی کرده‌اند. پس ایرانیان از ...
درناهای عاشق
درناهای عاشق آتلی و داشلی باید به هنگام کوچ درناها با یکدیگر مسابقه دهند و هر کدام که درناهای بیشتری را شکار کرد، لایق و شایسته آلتین خواهد بود. آلتین و آتلی یکدیگر را دوست دارند اما آتلی چوپان خان است و داشلی پسر خان روستای همسایه؛ و همین تفاوت طبقاتی کار دو عاشق جوان را بسیار سخت می‌کند...
عاشق شدن پری دریایی به روایت آب
عاشق شدن پری دریایی به روایت آب مندو ماهیگیر و صیاد مروارید است. او یکه و تنها به دریا می‌رود تا شاید پری دریایی را ببیند. یک روز عاقبت او را می‌بیند و هر دو به هم دل می‌بازند. ولی عشق آدم و پری‌ها، در سرزمین آنان ممنوع است. پری و مندو چاره‌ای جز فرار ندارند اما پریان بالاخره آن‌ها را پیدا می‌کنند و پری را مجبور ...
کی‌خسرو و فرزند اسب
کی‌خسرو و فرزند اسب فرنگیس سرش را تاب داد. نفسی تازه کرد و زین را دو دستی به سینه فشرد. اسبش با موج‌ها رفت. سپاهیان به رود نزدیک‌تر می‌شدند، می‌تاختند... شبرنگ شیهه کشید و چون نهنگی سر از میان موج ها بیرون آورد، کی‌خسرو درفش کاویانی را دید. از آن سو کشتی افراسیاب و کرجی‌های دور تا دور آن سراسیمه با موج‌ها می‌آمدند...
مشاهده تمام رمان های محمدرضا یوسفی
مجموعه‌ها