رمان ایرانی

شب بی‌ستاره

نخستین جلسه دادگاه کشنده‌ترین و سخت‌ترین پیش‌آمد برای من بود. مواجه شدن با کیان خیلی برایم سخت بود. وقتی او را دیدم که به ما نزدیک می‌شد بدنم آشکارا به لرزه افتاد طوری که حس کردم نمی‌توانم سرپا بایستم و از حمید که کنارم ایستاده بود خواستم مرا از آنجا خارج کند.

البرز
9789641141709
۱۳۹۰
۷۷۲ صفحه
۴۸۹۵ مشاهده
۰ نقل قول
صفحه نویسنده فریده شجاعی
۱۲ رمان Farideh Shojaee
دیگر رمان‌های فریده شجاعی
امانت عشق
امانت عشق ... از چیزی که می‌شنیدم حیرت کرده بودم او... آبرو؟ نخستین بار در عمرم سیلی به این محکمی می‌خوردم. البته در مقابل حماقتی که در ازدواج با او انجام داده بودم این سیلی چیز زیادی نبود. با همان یک سیلی ترسم از بین رفته بود و نفرت از او به من شهامت می‌داد. با خشم فریاد زدم: «هرزه، ولگرد آشغال... ...
وارث عذاب عشق
وارث عذاب عشق فرشاد به او نگاه کرد. نگاه غزل آتش به جانش می‌زد و دلش را غرق در اندوه می‌کرد. غزل بار دیگر دست‌هایش را جلوی صورتش گرفت و گریست. فرشاد موهای بلند و پریشان او را از چهره‌اش کنار زد و آرام آرام با او صحبت کرد. از غزل علت ناراحتی‌اش را پرسید. غزل همچنان که می‌گریست تمام اتفاقاتی را که ...
زیر سایه بخت
زیر سایه بخت زندگی آیا درون سایه‌هامان رنگ می‌گیرد، یا که ما خود سایه‌های سایه‌های خویشتن هستیم...
مهر باران
مهر باران با آرامشی دلچسب سرم را به دسته مبل تکیه دادم و چشمانم را بستم و به این جمله زیبا فکر کردم، آخر همه چیز خوب و زیباست پس اگر چیزی خوب نیست یعنی اینکه... هنوز آخرش نیست.
روزهای بی‌خاطره
روزهای بی‌خاطره من درس زندگی را نه در کلاس‌های مدرسه که در کوران مشکلات آموخته‌ام جایی که نمره قبولی‌اش آسان نیست. این رسم بزرگ شدن است...
مشاهده تمام رمان های فریده شجاعی
مجموعه‌ها