وقتی متوجه آمدنش شدم، ناخودآگاه لبخند زدم و او هم در جواب لبخند زد، به همین سادگی، ساده و پیچیده. بیش‌ترِ چیزها همین‌طور هستند. دیدم بعد از زنگ دوم دنبالش می‌گردم و بعد از زنگ سوم و چهارم هم همین‌طور. حتی احساس نمی‌کنم این کار را اختیاری انجام می‌دهم. می‌خواهم او را ببینم، ساده، پیچیده.
۱ نفر این نقل‌قول را دوست داشت
parham-nasa
‫۴ سال و ۱ ماه قبل، سه شنبه ۵ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۰۵