نمایش‌نامه و فیلم‌نامه

کولوس و چند اثر دیگر

(Complete works)

... چنین ایده‌هایی است که در فضا و حال و هوای کولوس موج می‌زند: هوشمندی و باریک‌بینی عمیق، دیالوگ‌های شاعرانه و اغواکننده‌ای که نه تنها با جایگزینی قلمرو سر و کار دارد بلکه به وسیله ایماژهای سرما و گرما، کنترل اتاق و صاحب آن را بیان می‌کند. کولوس دختری را به اتاق می‌آورد. آن دو سرگرم یکدیگرند و میزبان صرفا یک تماشاگر ناتوان است، یک آدم منفعل: «کتم را روی لامپ گذاشتم، می‌دیدم که سقف به کف اتاق هجوم می‌آورد و بعد اتاق به سمت شعله‌های آتش شومینه می‌رود. جای چهارپایه‌ام را عوض کردم و نشستم کنار شعله آتش.»

شعله آذر
افراز
9786003263727
۹۴ صفحه
۹۵ مشاهده
۰ نقل قول
هارولد پینتر
صفحه نویسنده هارولد پینتر
۱۵ رمان Harold Pinter, CH, CBE, was an English playwright, screenwriter, actor, director, political activist and poet. He was one of the most influential playwrights of modern times. In 2005 he was awarded the Nobel Prize for Literature.

After publishing poetry and acting in school plays as a teenager in London, Pinter began his professional theatrical career in 1951, touring throughout Ireland. From 1952, he acted in repertory companies throughout England for about a dozen years, using the stage name David Baron in ...
دیگر رمان‌های هارولد پینتر
آسایش‌گاه
آسایش‌گاه بهش گفتم: نه جانم، ... آخه تو چطور همچین فکری کردی؟ اینجا آسایشگاهه. مادر 6457 گفت: آهان. که این‌طور. خوب، مگه اینجا به اندازه‌ی کافی آسایش نداشت که باید می‌بردنش استراحتگاه؟ گفتم: ای بابا، خانم 6457، موضوع به این سادگی‌هام که فکر می‌کنی نیست... بعضی وقت‌ها آدم باید اول آسایش داشته باشه، بعد استراحت کنه. بعضی وقت‌‌هام برعکسه. ...
2 نمایش‌نامه (مستخدم ماشینی و درد خفیف)
2 نمایش‌نامه (مستخدم ماشینی و درد خفیف) در مستخدم ماشینی پینتر نوعی جهان دربسته و کافکایی خلق می‌کند. دو گانگستر که در یک زیرزمین زندگی می‌کنند و از طریق دریچه سرو غذا که همان مستخدم ماشینی باشد با جهان ارتباط دارند. درد خفیف نمایانگر عدم ارتباط واقعی بین انسان‌ها است. زن و شوهری که با هم حرف می‌زنند تا نفرت درونی‌ای را که از یکدیگر دارند پنهان کنند. ...
درد خفیف
درد خفیف فلورا: صداش رو می‌شنوی؟ ادوارد: صداش رو؟ فلورا: وز وزش. ادوارد: چرت و پرت نگو تو چطور صداش رو می‌شنوی؟ درش سفالیه. فلورا: دیوانه شده. ادوارد: مزخرفه، ببرش از سر میز. فلورا: باهاش چیکار کنیم؟ ادوارد: بذارش تو ظرف‌شویی و آب باز کن روش.
آسایش‌گاه (نمایش‌نامه در 2 پرده)
آسایش‌گاه (نمایش‌نامه در 2 پرده) نمی‌دانم. واقعا نمی‌دانم. چه اتفاق لعنتی‌ای زندگی‌ام را تحت تاثیر قرار داد. شاید تنها چیزی که فکر می‌کنم ارزش گفتن داشته باشد این است که در سیزده سالگی عاشق شدم. از سن خودم جلوتر بودم. پدرم خیاط بود. عادت داشت صبح‌ها خیلی زود بیدار شود و سر کار برود. یک روز پایین آمد و من را دید. ساعت شش و ...
مشاهده تمام رمان های هارولد پینتر
مجموعه‌ها