۱۷ رمان
Sarah J. Maas is the New York Times and USA Today bestselling author of the Throne of Glass series (Queen of Shadows, Book 4, will be out in September 2015), as well as the A Court of Thorns and Roses series (out 5/5/15).
Sarah lives in Bucks County, PA, and over the years, she has developed an unhealthy appreciation for Disney movies and bad pop music. She adores fairy tales and ballet, drinks too much tea, and watches an ...
کت ومن
خفاش چو پنهان شود، گربه بازیگر میدان شود.
وقت آن است که ببینیم گربه واقعاً چند جان دارد...
سلینا کایل دو سال پس از گریختن از زاغههای شهر گاتهام، در قالب هالی واندرهیزِ اسرارآمیز و ثروتمند بازمیگردد. خیلی سریع میفهمد که بتمن برای مأموریتی مهم شهر را ترک کرده است و بتوینگ در شهر مانده تا موج تبهکاران شرور را پس براند. ...
اریکه شیشهای 1 (کتاب اول) مجموعه تاج و تخت شیشهای
سلنا ساردوثین، قاتل هجده ساله را پس از پایان یک سال تحمل رنجِ مرگبار در معادن نمک اندوویر به خاطر جرمهایش، به زور نزد ولیعهد میبرند. شاهزاده دوریان آزادیاش را به یک شرط به او میدهد: باید در مسابقهای برای استخدام آدمکش سلطنتی، مبارزِ شاهزاده شود.
رقبایش مردان دزد، آدمکشها و جنگجویانی از سراسر امپراطوری هستند، که هر یک توسط یکی ...
اریکه شیشهای 1 (کتاب دوم) مجموعه تاج و تخت شیشهای
سلنا ساردوثین، قاتل هجده ساله را پس از پایان یک سال تحمل رنجِ مرگبار در معادن نمک اندوویر به خاطر جرمهایش، به زور نزد ولیعهد میبرند. شاهزاده دوریان آزادیاش را به یک شرط به او میدهد: باید در مسابقهای برای استخدام آدمکش سلطنتی، مبارزِ شاهزاده شود.
رقبایش مردان دزد، آدمکشها و جنگجویانی از سراسر امپراطوری هستند، که هر یک توسط یکی ...
مجموعه درباری از خار و رز
فایره دختری شکارچی است. او چیزی در مورد عواقب گرفتن و کشتن یک گرگ نمیداند و مانند تمامی انسانها، از بیرحمی نهفته در بطن جنگل میهراسد. اما یاد میگیرد که گرفتن جان موجودی جادویی چه بهای سنگینی در پی دارد... او در دربار افسونشده قلمرو دشمن خود محبوس شده، میتواند راحت در آن جا بگردد ولی حق فرار کردن ندارد. ...
دشنه آدمکش 2 (سریر شیشهای 3 و نیم)
سلینا ساردوثین با نامهای که بین انگشتانش تاب میداد، از روی سنگفرش مرمرین دالان ورودی غارمانند دژ آدمکشان پیش میرفت و همهجا سکوت بود.
هنگام عبور از دروازه بزرگ چوب بلوطی دژ، کسی به او خوشامد نگفت؛ جز فراش قلعه که کت خیس از باران سلینا را با خوشامدگویی کوتاهی از تنش بیرون آورد و با دیدن لبخند شرارتبار بر ...