رمان خارجی - ایتالیا

دختر گمشده

(La figlia oscura)

«دختر من تقریبا بیست سال پیش و درست روز یکشنبه‌ای در ماه اوت گم شد. من چیزی نمی‌دیدم چون اضطراب آدم را کور می‌کند. در این‌جور مواقع غریبه‌ها بیشتر به درد می‌خورند.» لدا قهرمان داستان، استاد دانشگاه است و مدت‌ها پیش از شوهرش جدا شده است. مهاجرت دخترهایش به کانادا، برای پیوستن به پدرشان، زندگی او را دچار فراز و نشیب‌هایی می‌کند که انتظارشان را نداشته است.

9786007131121
۱۳۹۷
۱۷۸ صفحه
۱۵۹۴ مشاهده
۰ نقل قول
صفحه نویسنده النا فرانته
۸ رمان Elena Ferrante is a pseudonymous Italian novelist.

Ferrante is the author of a half dozen novels, including The Lost Daughter (originally published as La figlia oscura, 2006).

In 2012, Europa Editions began publication of English translations of Ferrante's "Neapolitan Novels", a series about two perceptive and intelligent girls from Naples who try to create lives for themselves within a violent and stultifying culture.

Critics have praised her for her "devastating power as a novelist" and ...
دیگر رمان‌های النا فرانته
آن‌ها که می‌روند و آن‌ها که می‌مانند
آن‌ها که می‌روند و آن‌ها که می‌مانند آخرین بار لی‌لا را پنج سال پیش، زمستان سال 2005 دیدم. ما صبح زود در خیابان استرادونه قدم می‌زدیم و مثل سال‌های پیش، نمی‌توانستیم احساس راحتی کنیم. یادم می‌آید فقط من حرف می‌زدم: او مدام می‌گفت آهان، به آدم‌هایی سلام می کرد که پاسخ نمی‌دادند و معدود دفعاتی که حرفم را قطع می‌کرد، اظهار تعجبی می‌کرد که هیچ ارتباط روشنی ...
روزی که رهایم کردی
روزی که رهایم کردی النا فرانته نام مستعار نویسنده‌ای مرموز است که کسی هویت واقعی او را نمی‌شناسد اما آثارش به زبان‌های مختلف ترجمه می‌شوند و در تیراژهای میلیونی به فروش می‌رسند. این پدیده بازارهای کتاب جهان را درنوردیده و اهمیتش چنان است که مجله معتبر تایم نام او را در فهرست 100 شخصیت تاثیرگذار دنیا در سال 2016 قرار داده است. روزی که ...
دوست نابغه من
دوست نابغه من امروز صبح رینو به من تلفن کرد، فکر کردم که هنوز پول می‌خواهد و خودم را آماده کرده بودم که به او جواب رد بدهم. ولی دلیل تلفن کردنش چیز دیگری بود: مادرش را پیدا نمی‌کردند. «از کی؟» «دو هفته است.» «و تو حالا به من تلفن می‌کنی؟»
آن‌ها که می‌روند و آن‌ها که می‌مانند
آن‌ها که می‌روند و آن‌ها که می‌مانند اشتباه کردم که از بحث گریختم. باید کنجکاوی نشان می‌دادم، می‌گذاشتم ادامه دهد. اگر دوباره درباره‌اش صحبت کند، روشنفکرتر ظاهر می‌شوم، می‌گویم: «یه دختر بدخلق شده حتی در رابطه نزدیک، یعنی چی؟» خنده‌کنان توضیح می‌دهم؛ «ازت می‌پرسم که اگه لازم بود، بتونم خودم رو اصلاح کنم. با فرض این که آدم می‌تونه این مسئله رو اصلاح کنه، کی می‌دونه!»
مشاهده تمام رمان های النا فرانته
مجموعه‌ها