رمان خارجی

توی آب

(into the water)

«جولیا؟ منم. حتما بهم زنگ بزن. خواهش می‌کنم جولیا. خیلی مهمه.» نل ابوت در آخرین روزهای قبل از مرگ‌اش چندین و چند بار با خواهرش تماس گرفت. اما جولیا تلفن‌اش را جواب نداد و درخواست کمک نل را نادیده گرفت. حالا نل مرده. می‌گویند پریده توی آب. جولیا مجبور است به مکانی برگردد که فکر می‌کرد برای همیشه از آن فرار کرده. او به آن‌جا برمی‌گردد تا از دختر نوجوان خواهرش مراقبت کند. اما جولز (جولیا) می‌ترسد، خیلی می‌ترسد... از خاطراتی که مدت‌هاست آن‌ها را در گوشه‌ای از ذهن‌اش دفن کرده... از میل‌هاوس قدیمی... از دانستن این‌که چرا باید نل این کار را کرده باشد. و بیش‌تر از هر چیزی از آب می‌ترسد؛ از جایی که به آن «آبگیر غرق شدن» می‌گویند.

میلکان
9786007845844
۱۳۹۶
۳۹۲ صفحه
۳۷۳ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
پائولا هاوکینز
صفحه نویسنده پائولا هاوکینز
۹ رمان نویسندهٔ بریتانیایی است که به خاطر کتاب پرفروش دختری در قطار شناخته شده است. هاوکینز در کشور زیمباوه در شهر هراره بدنیا آمده و در آنجا بزرگ شد. پدرش استاد اقتصاد و روزنامه‌نگار مالی بود. پائولا در سال ۱۹۸۹ در سن هفده سالگی به لندن رفت، بعدها در دانشگاه آکسفورد لندن فلسفه، سیاست و اقتصاد خواند. به عنوان روزنامه‌نگار و گزارشگر مالی در نشریهتایمز کار کرد، در تعدادی از موسسات انتشاراتی کار کرده و کتابی از توصیه‌های مالی برای زنان به ...
دیگر رمان‌های پائولا هاوکینز
دختری در قطار
دختری در قطار قطار رد شد. صدایی از پشت سرم شنیدم و آنا را دیدم که از اتاق بیرون می‌آید. به سرعت به طرف ما دوید، وقتی کنار او رسید زانو زد و دست‌هایش را روی گلوی تام گذاشت. تا هنوز نگاهی حاکی از هراس و درد را در چهره‌اش داشت. خواستم به او بگویم، نه فایده‌ای ندارد حالا دیگر نمی‌توانی به او کمک کنی، ...
در ژرفای آب
در ژرفای آب پائولا هاوکینز، نویسنده بریتانیایی، حالا دیگر نویسنده‌ای مشهور و محبوب است که به سبک داستان‌گویی خاص خود دست یافته است. رمان اول این نویسنده، دختری در قطار، میلیون‌ها نسخه فروش رفت و نویسنده‌اش را به یکی از پدیده‌های بازار کتاب بدل ساخت. هاوکینز حالا با یک شاهکار دیگر بازگشته است: در ژرفای آب، داستانی خواندنی و نفس‌گیر که تا آخرین ...
دختری در قطار
دختری در قطار ریچل هر روز و هر شب سوار یک قطار می‌شود. هر روز روی ریل‌ها حرکت می‌کند و از کنار خانه‌های گرم و نرم حومه شهر می‌گذرد. هر بار که قطار پشت چراغ خطر توقف می‌کند، ریچل می‌تواند زوجی را تماشا کند که روی ایوان‌شان صبحانه می‌خورند، او حتی کم کم احساس می‌کند آن‌ها را می‌شناسد. اسم‌شان را گذاشته جس و ...
دختری در قطار
دختری در قطار زیر درخت توسکا دفن شده است. پایین ریل قدیمی قطار. سنگ قبر هم دارد. چند قطعه سنگ دور قبر که مانند سنگ قبر چیده‌اند. نمی‌خواهم توجه‌تان را به جایگاه ابدی او جلب کنم، اما نمی‌توانم بدون اینکه از او یادی کنم، ترکش کنم. این‌جا در آرامش ابدی خفته است، کسی دیگر مزاحمش نمی‌شود. هیچ صدایی جز صدای پرنده‌ها و تلق ...
مشاهده تمام رمان های پائولا هاوکینز
مجموعه‌ها