رمان نوجوان

20000 فرسنگ زیر دریا

(Classic starts)

سال 1866 میلادی به دلیل وقوع رویدادی عجیب، برای همیشه در یادها باقی خواهد ماند. دریانوردان سرتاسر جهان، ماه‌های متوالی درباره‌ مشاهده‌ شناور عجیبی خبرهایی را گزارش می‌کردند. هر کدام از آن‌ها چیزی می‌دیدند که سریع‌تر و بزرگ‌تر از هر نوع جانور شناخته‌شده‌ دریایی بود. بعضی وقت‌ها حتی به نظر می‌رسید که این موجود عجیب از خود نور منتشر می‌کند! این موجود عجیب و غریب را خیلی‌ها دیده بودند و آن را دور از واقعیت تصور می‌کردند. اما راز این موجود ناشناخته هم‌چنان باقی بود...

مجید عمیق
قدیانی
9786002517616
۱۳۹۵
۱۲۰ صفحه
۲۵۱ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
ژول ورن ۴۶ رمان ژول گابریل ورن نویسنده و آینده‌نگر فرانسوی بود که کتابهای زیادی با مضمون علمی-تخیلی نوشت. او هنگامی از سفر به هوا و فضا و زیر دریا در داستان‌های خود سخن گفت که هنوز بشر نتوانسته بود وسایل و امکانات چنین سفرهایی را فراهم کند. آثار او از نظر ترجمه به زبان‌های دیگر بعد از آثار آگاتا کریستی در رده دوم جهانی هستند. سال ۲۰۰۵ به مناسبت صدمین سال مرگ او «سال ژول ورن» نامیده شد. تاکنون چندین انیمیشن و فیلم از ...
دیگر رمان‌های ژول ورن
هجوم دریا (ادبیات کلاسیک جهان)
هجوم دریا (ادبیات کلاسیک جهان) جما که از دیدن فرزندش بسیار شاد شده بود، هنگامی که دید پسرش به سرعت با اسب می‌تازد و در صحرا از دید او دور می‌شود، در حالی که بغض گلویش را می‌فشرد، گفت: برو در پناه خدا!
آزمایش دکتر اکس
آزمایش دکتر اکس اگر روی نقشه فلاندر، چه قدیمی و چه جدید، دنبال شهر کوچک کیکاندون بگردید، احتمالا پیدایش نخواهید کرد. پس یعنی کیکاندون شهرکی است نابود شده؟ نه. شهری در آینده؟...
20000 فرسنگ زیر دریا (متن کوتاه)
20000 فرسنگ زیر دریا (متن کوتاه) نام ژول ورن ( 1905- 1828) برای همیشه به عنوان پدر داستان‌های تخیلی- علمی تثبیت شده است و برخی از پیشرفت‌های علمی و فنی که وی در داستان‌هایش با تخیل نیرومند خویش پیش‌بینی کرده بود امروز به تحقق پیوسته‌اند. ده‌ها سال است که جوانان و نوجوانان نسل‌های پی در پی با داستان‌هایی چون بیست هزار فرسنگ زیر دریا، دور دنیا در ...
زیرزمین اژدها
زیرزمین اژدها به طرف اسطبل رفتند. اسب‌ها در آن‌جا تنها بودند و مثل این بود که نفس‌نفس می‌زدند و شیهه‌های بلند می‌کشیدند. به یکی از میله‌های ساک همیشگی کارل آویخته بود و کتاب حساب او هم در کناری افتاده بود، مارسل متوجه شد که چراغ دستی او هم در سر جایش نیست و این خود دلیل تازه‌ای بود که کارل به درون ...
شهر پولاد
شهر پولاد شب که می‌رسید نوار روز بالا می‌رفت تا جای خود را به نوار شب بسپارد. ولی پسر او در بارکش جای نمی‌گرفت. بلکه به اصطبل می‌رفت، بلرـ آتول غزیزش را به سرعت باز می‌یافت، شامش را که مقداری جو سیاه بود به اضافه جیره علفش می‌داد، سپس به نوبه خود مختصر شام سردش را که از بالا برایش به ...
مشاهده تمام رمان های ژول ورن
مجموعه‌ها