نمایش‌نامه

وحشی (کمدی در 4 پرده)

(Theatre complete)

حتی نیم‌نگاهی هم به من نمی‌کند. من زشتم، آدم قابل توجهی نیستم. هیچ چیز شاعرانه‌ای در من وجود ندارد. اگر هم روزی با من ازدواج کند، از روی حسابگری است... به خاطر پول

پرویز شهدی
9786002532299
۱۳۹۵
۲۰۰ صفحه
۶۶۹ مشاهده
۰ نقل قول
آنتوان چخوف
صفحه نویسنده آنتوان چخوف
۷۶ رمان آنتون پاولوویچ چِخوف داستان‌نویس و نمایش‌نامه‌نویس برجستهٔ روس است. هر چند چخوف زندگی کوتاهی داشت و همین زندگی کوتاه همراه با بیماری بود اما بیش از ۷۰۰ اثر ادبی آفرید. او را مهم‌ترین داستان کوتاه‌نویس برمی‌شمارند و در زمینهٔ نمایش‌نامه‌نویسی نیز آثار برجسته‌ای از خود به جا گذاشته‌است و وی را پس از شکسپیر بزرگترین نمایش نامه نویس میدانند. چخوف در چهل و چهار سالگی بر اثر ابتلا به بیماری سل درگذشت. چخوف نخستین مجموعه داستان‌اش را دو سال پس از ...
دیگر رمان‌های آنتوان چخوف
انگور فرنگی
انگور فرنگی چخوف نه با بیان صریح، بلکه به وسیله نمایش، ماجراها، ساختمان و موضوع داستان، به خواننده می‌گوید: چه ترسی داری از این که آدم با شخصیتی باشی؟ چرا در برابر زیردستان مغرور و بی‌اعتنا؟ آیا نیک‌بختی فقط در رتبه و سردوشی و جیب پر پول پنهان است؟ چرا باید با چنین حرص، چهاردست و پا به نردبان رتبه و عنوان ...
بانو با سگ ملوس و چند داستان دیگر
بانو با سگ ملوس و چند داستان دیگر
دشمنان
دشمنان «عمر یک انسان از هر اندوه شخصی گران‌بهاتر است. من از شما تمنا دارم که شجاعت و شهامت به خرج بدهید، به نام انسانیت این تمنا را از شما می‌کنم.» کریلوف رنجیده گفت: «انسانیت از هر دو سو باید باشد، به نام همان انسانیت از شما خواهش می‌کنم که مرا با خود نبرید. خدایا، چه فکر عجیبی! من به زور سرپا ایستاده‌ام، ...
بی‌پایان
بی‌پایان آن‌چه نویسندگان اشراف‌زاده به رایگان به دست می‌آورند، کسانی که در طبقه‌های پایین‌تر جامعه به دنیا آمده‌اند، با از بین رفتن جوانی کسب می‌کنند. سعی کن داستانی بنویس درباره مردی جوان، نوه یک برده که پیش از این شاگرد مغازه، خواننده دسته کر کلیسا و روزهای دانشجو بوده و تربیت شده تا سلسله‌ مراتب را محترم بداند و دست کشیش‌ها را ببوسد، ...
به سلامتی خانم‌ها (100 داستان و طنز کوتاه)
به سلامتی خانم‌ها (100 داستان و طنز کوتاه) راستش رو بخواهید، کار معینی ندارم. البته ما سابقا کار داشتیم... ما مردم رو فریب می‌دادیم... اونا رو از راه راست به راه کج می‌کشوندیم... ولی الان این کار هم آنتری ـ نو ـ سوادی، دیگه به درد هیچ‌کس نمی‌خوره. راه راستی دیگه نمونده که کسی بخواد منحرف بشه... تازه مردم از ما هم زرنگ‌تر شدن... شما خودتون قضاوت کنین، مگه ...
مشاهده تمام رمان های آنتوان چخوف
مجموعه‌ها