رمان ایرانی

صدای سروش

من هم وظیفه‌ام را انجام می‌دهم. موفقیت من شکست دیگری است. من نمی‌خواهم بازنده باشم. انجام این کارها هیچ ارتباطی به من ندارد. من خودم نیستم. جیکاک را در غار جا گذاشتم. من آقا هستم. مردی که وظیفه دارد و نقشی که باید ان را خوب بازی کند.

روزنه
9789643345259
۱۳۹۴
۲۲۴ صفحه
۳۱۲ مشاهده
۰ نقل قول
صفحه نویسنده فرهاد کشوری
۱۱ رمان Farhad Keshvari
دیگر رمان‌های فرهاد کشوری
آخرین سفر زرتشت
آخرین سفر زرتشت
دست‌نوشته‌ها
دست‌نوشته‌ها حالا گاهی خودم را سرزنش می‌کنم که چرا همان موقع از خانه بیرون نزدم. اما این سرزنش همیشگی نیست. بعضی وقت‌ها هم به خودم می‌گویم تو شاهد بودی. برای همین است که این‌ها را می‌نویسم. از در اتاق تو رفتم و همان‌جا خشکم زد. شاخه گل مریم جلو پاهایم افتاد. کبریت انگشتان لرزانم را سوزاند. چوب‌کبریت را انداختم. با عجله کبریت دیگری ...
گره کور
گره کور
ماموریت جیکاک (صدای سروش)
ماموریت جیکاک (صدای سروش) «بلند شدم رفتم از لابه‌لای تکه پارچه‌های رنگارنگ راه باز کردم و از اتاق بیرون زدم. از میان عوعوی سگ‌ها. صدای گوسفندها و گاوها به میان آبادی رسیدم که صنم را دیدم. بزغاله تازه‌زایی را بغل کرده بود و از میان در باز آغل نگاهم می‌کرد. هر بار می‌دیدمش، مهرش بیشتر به دلم می‌افتاد. آرزو می‌کردم کاش تنها ما دو ...
مشاهده تمام رمان های فرهاد کشوری
مجموعه‌ها