رمان خارجی

راه منتهی به گورستان

(The path to cemetery)

حقیقت، گلی است که حتی در شوره‌زار هم می‌روید.

سولار
9786007718117
۱۳۹۴
۳۸ صفحه
۳۷۳ مشاهده
۰ نقل قول
توماس مان
صفحه نویسنده توماس مان
۱۱ رمان Librarian Note: There is more than one author in the GoodReads database with this name. See this thread for more information.

Thomas Mann was a German novelist, short story writer, social critic, philanthropist, essayist, and 1929 Nobel Prize laureate, known for his series of highly symbolic and ironic epic novels and novellas, noted for their insight into the psychology of the artist and the intellectual. His analysis and critique of the European and German soul used modernized German and ...
دیگر رمان‌های توماس مان
خاندان بودن‌بروک
خاندان بودن‌بروک توماس، پسر "ژان"، سرپرستی تجارتخانه‌ی قدیمی را برعهده می‌گیرد و با دختر یکی از تجار ثروتمند ازدواج می‌کند و اندکی بعد به نمایندگی مجلس سنا انتخاب می‌شود. اما وی نسبت به سرنوشت پسرش، "هانو" که فاقد سلامت لازم و دچار عقب‌ماندگی است، در رنج و ناکامی دست‌وپا می‌زند. او که اعتماد به نفس خود را از دست داده روزی در ...
بودنبروک‌ها (زوال یک خاندان)
بودنبروک‌ها (زوال یک خاندان) توماس از لحظه‌ تولد به عنوان بازرگان و مالک آینده تجارت‌خانه در نظر گرفته شده بود و در مدرسه قدیمی که تاقی‌های گوتیک داشت در بخش علوم کاربردی تحصیل می‌کرد. او نوجوانی بود باهوش، پرتحرک و فهیم. کریستیان شاگرد دبیرستان بود و از لحاظ استعداد از توماس چیزی کم نداشت، ولی کمتر از او جدی می‌نمود. هر وقت کریستیان با ...
میراث‌داران گوگول (4 مقاله از توماس مان درباره ادبیات روسیه)
میراث‌داران گوگول (4 مقاله از توماس مان درباره ادبیات روسیه) توماس مان، نویسنده نامور آلمانی و برنده جایزه ادبی نوبل سال 1929، از ستایش‌گران پرشور ادبیات روسیه بود. وی از هر فرصتی برای ابراز ارادت انتقادی به بزرگان ادبیات روسیه سود جست و هرگز تاثر خود از آنان را پنهان نکرد. مان که تنها رمان و داستان نمی‌نوشت، بلکه در مقاله‌نویسی نیز ید طولانی داشت مقاله‌هایی درباره ادبیات روسیه و ...
کوه جادو
کوه جادو پس حال آقای ستمبرینی در اتاق و آن نور خیره کننده ایستاده بود،‌ هانس کاستورپ که بر آرنج‌ها تکیه داده به سمت در برگشته بود، چشمک‌زنان بازشناختش،‌ و همین که شناختش سرخ شد. مثل همیشه ستمبرینی کت ضخیمش را با آن برگردان‌های پهن پوشیده بود،‌ یقه‌ای نه چندان نو نوار بر آن انداخته بود، و شلوار چهار خانه‌اش را نیز ...
مشاهده تمام رمان های توماس مان
مجموعه‌ها