رمان خارجی

نمادها و نشانه‌ها

(Symbols and signs)

من مانند یک نابغه فکر می‌کنم. و همانند نویسنده‌ای برجسته می‌نویسم و مانند یک بچه حرف می‌زنم.

سولار
9786007718001
۱۳۹۴
۲۸ صفحه
۱۰۶۸ مشاهده
۰ نقل قول
ولادیمیر ناباکوف
صفحه نویسنده ولادیمیر ناباکوف
۲۴ رمان ولادیمیر ولادیمیرویچ ناباکوف نویسنده رمان، داستان کوتاه، مترجم و منتقد چندزبانه روسی-آمریکایی بود. وی اولین شعرش را در سن ۱۵ سالگی نوشت و قبل از فارغ‌التحصیلی از مدرسه تنیشف، ۲ جلد کتاب شعر چاپ کرده بود. ناباکوف تحصیلات خود را در دانشگاه کمبریج گذراند و چند سال پس از تبعید اجباری در اروپا، در سال ۱۹۴۰ به آمریکا رفت و تا پایان عمر خود آنجا ماند. ناباکوف با انتشار رمان لولیتا به اوج شهرت رسید. ناباکوف این رمان را در سال ...
دیگر رمان‌های ولادیمیر ناباکوف
زنگ در
زنگ در در حالی که ابریشم آبی درخشان شانه‌های مادرش را نوازش می‌کرد، گفت:«فردا صبح می‌روم. دلم هوای شمال را کرده. نروژ، شاید. ممکن است برای شکار نهنگ سری هم به دریا بزنم. برایت نامه می‌نویسم. یکی دو سال دیگر باز به دیدنت می‌آیم، آن‌وقت شاید بیشتر پیشت بمانم. به خاطر جنون سرگردانی‌ام مرا سرزنش نکن.»
ناتاشا
ناتاشا ناتاشا روی پله‌ها با همسایه‌اش، بارون وولف، ساکن آن طرف سرسرا برخورد کرد. کمابیش کاهلانه از پله‌های لخت چوبی بالا می‌رفت. دستش را با ملایمت روی نرده‌های پلکان می‌کشید و به نرمی از میان دندان‌ها سوت می‌زد. «با این عجله کجا می‌ری ناتاشا؟» «داروخانه، که نسخه پدر رو بپیچم. دکتر الان این‌جا بود. پدر بهتره.» «آه، این خبر خوبیه.»
دفاع لوژین
دفاع لوژین چیزی که بیش‌تر متحیرش کرد این بود که از دوشنبه به بعد لوژین می‌شد. پدرش لوژین بزرگ، لوژین پا به سن گذاشته، که چند کتاب نوشته بود با لبخند از اتاق پسرش خارج شد، در حالی که دست‌هایش را به هم می‌مالید (که به روال هر شب آن‌ها را با کرم چرب کرده بود)، و با دمپایی‌های جیر، با آن ...
پنین
پنین
ماشنکا
ماشنکا
مشاهده تمام رمان های ولادیمیر ناباکوف
مجموعه‌ها