مجموعه داستان خارجی

پرواز به نیروانا و چند داستان دیگر

در نقطه‌ای دور از من و بالای سرم، خطی طولانی از هواپیماهایی را دیدم که در ستون تیره واحدی پیش می‌رفتند؛ همه با سرعت یکسان، همه در یک مسیر، همه نزدیک به هم در پی هم می‌رفتند و آن ستون، از این سر آسمان، تا جایی که چشم کار می‌کرد، امتداد داشت. آن راه مختوم آن‌ها برای پیشروی بود. گویی تندبادی آن‌ها را یکجا به‌پیش می‌راند. با دیدن این منظره بود که دریافتم شاهد چه چیزی هستم. من ابدیت را می‌دیدم.

نشانه
9786007693025
۱۳۹۴
۱۶۴ صفحه
۳۹۷ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
داستان‌هایی از برگزیدگان نوبل ادبیات 1
داستان‌هایی از برگزیدگان نوبل ادبیات 1
مرگ همین دور و برهاست (مجموعه 10 داستان پلیسی جنایی)
مرگ همین دور و برهاست (مجموعه 10 داستان پلیسی جنایی) ... در شرایط عادی من تمام کارهایی را که سر راهم قرار می‌گرفت، سبک سنگین می‌کردم و تنها آن‌هایی را که آشکارا از من می‌خواستند دزدی بکنم یا آدم بکشم، رد می‌کردم. در خط کاری من آدم‌ها کشته می‌شدند و من به این مساله عادت کرده بودم اما خودم برای پول درآوردن این کار را نمی‌کردم...
بعضی زن‌ها
بعضی زن‌ها آرچي مك‌لاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يك‌بار مي‌شنيد هرگز فراموش نمي‌كرد. صدايي صاف و محكم. كلمه‌ها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا مي‌كرد. آواز محزون و يكنواخت و بي‌پيرايه‌اش، چيزهايي را بيان مي‌كرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
آوای جاودان دختران ایرانی و 87 داستان کوتاه دیگر از ایران باستان
آوای جاودان دختران ایرانی و 87 داستان کوتاه دیگر از ایران باستان پادشاه مهرداد، تکانی خورد. با خود گفت: چگونه چنین دختران دانایی در این مرز و بوم زندگی می‌کنند و او خود نمی‌داند. آن شب تا به پگاه خورشید، مهرداد اشکانی، نخستین پادشاه دودمان اشکانیان در تمام مدت به گفته‌های آنها اندیشید. فردای آن روز پادشاه ایران با تنی چند از نزدیکان به خانه‌ای که روز پیش ندا از آن شنیده بود رفت ...
7 مرگ ماکسیم گورکی
7 مرگ ماکسیم گورکی این حس که زندگی من مطابق با هیچ قالب یا نظام اندازه‌گیری نیست، که یک آن از زندگی من برای خودم بیش از هزاران سال از زندگانی کل انسان‌ها اهمیت دارد، با نوری درخشان مبهوتم کرد، نوری که مدت‌ها در انتظارش بودم، نوری خجسته که روشنایی‌اش تا آخرین روزهای زندگی‌ام ادامه داشت. اما این نهر طلا از کجا سرچشمه می‌گرفت؟ باورپذیر ...
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها