مجموعه داستان خارجی

3 روایت از یهودا

(Fictions collected)

این کتاب از مجموعه هزارتوی بورخس منتشر شده است، مجموعه‌ای که به راستی شامل داستان‌ها و نوشته‌هایی است که خواننده را وارد هزارتوی معنایی و تصویری می‌کند. بورخس استاد تلفیق مضامینی چون رویاها، ادیان، افسانه‌ها و اساطیر و ... بود.

9786002530677
۱۳۹۲
۱۲۰ صفحه
۱۱۴۳ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
خورخه لوییس بورخس
صفحه نویسنده خورخه لوییس بورخس
۲۳ رمان Jorge Francisco Isidoro Luis Borges Acevedo (Spanish pronunciation: [xoɾxe lwis boɾxes]) was an Argentine writer and poet born in Buenos Aires. In 1914, his family moved to Switzerland where he attended school and traveled to Spain. On his return to Argentina in 1921, Borges began publishing his poems and essays in Surrealist literary journals. He also worked as a librarian and public lecturer. Borges was fluent in several languages. He was a target of political persecution during the Peron regime ...
دیگر رمان‌های خورخه لوییس بورخس
کتاب موجودات خیالی
کتاب موجودات خیالی عنوان این کتاب مبین درستی این نظریه است که در جهان همه چیز با هم پیوند دارد: از شاهزاده هملت گرفته تا نقطه، خط و سطح، سطوح مستوی گسترده و کثیرالوجه، از پیوند میان اسم‌های کلی گرفته تا شاید وابستگی هر یک از ما با یکی از ارباب انواع. مختصر بگوییم پیوند همه چیزها با هم؛ با جهان. با این ...
کتاب شن
کتاب شن در جایی از کتاب ویلیام بلیک مصرعی است که درباره دخترانی از نقره نرم یا طلای سخت سخن می‌گوید. اما در وجود اولریک هم طلا و هم نقره. او سبک‌اندام بود و بلندبالا با چهره‌ای ظریف و چشمانی تیره. من بیشتر مجذوب آرامش مرموزش تا چهره جذابش. او به راحتی لبخند می‌زد و به نظر می‌رسید که لبخندش او را ...
کتاب‌خانه بابل و 23 داستان دیگر
کتاب‌خانه بابل و 23 داستان دیگر 14 ژانویه 1922 اما سونس، در بازگشت از کارخانه پارچه‌بافی تاربوچ و لوونتهال در انتهای دالان، نامه‌ای پیدا کرد که در برزیل تاریخ خورده بود و او را از مرگ پدرش مطلع کرد. در نگاه اول تمبر و پاکت نامه او را فریب داد؛ بعد خط ناشناس نگرانش کرد. 9 یا 10 سطر قلم‌انداز تقریبا تمام صفحه را پر کرده ...
دشنه (زخم شمشیر و دوئل دیگر)
دشنه (زخم شمشیر و دوئل دیگر)
داستان جنگجو و دوشیزه اسیر
داستان جنگجو و دوشیزه اسیر سواری خونین و خسته و فرسوده، از شرق به سویم می‌آمد. در چند قدمی من از اسب پیاده شد و با صدایی تسکین‌ناپذیر و بی‌رمق به زبان لاتینی، نام رودخانه‌ای را از من پرسید که در کنار دیوارهای شهر جاری بود. به او گفتم رود مصر است که از باران آب می‌گیرد. او با ترش‌رویی جواب داد: «من در جستجوی ...
مشاهده تمام رمان های خورخه لوییس بورخس
مجموعه‌ها