رمان نوجوان

ایگرن شجاع

(IgraineOhnefurcht)

ایگرن و خانواده‌اش در قلعه بیبرنل زندگی می‌کنند، قلعه‌ای با شیرهای سنگی نعره‌کش و کتاب‌های سخنگو و خندقی پر از مار. پدر و مادر ایگرن جادوگرهایی بسیار ماهرند. حتی برادرش آلبرت هم جادو بلد است. اما ایگرن به جای این کارها دایم شمشیرزنی تمرین می‌کند، با این امید که روزی شوالیه‌ای معروف شود. روزی پدر و مادر ایگرن موقع جادو دچار اشتباهی لپی می‌شوند و یک‌دفعه به شکل دو بچه فیل در می‌آیند. متاسفانه در همان روز اسموند ناجنس هم به سمت بیبرنل لشکرکشی می‌کند. حالا این ایگرن است که باید برای نجات پدر و مادر و دفاع از قلعه دست به کار شود.

افق
9789643699666
۱۳۹۲
۲۸۰ صفحه
۷۴۳ مشاهده
۰ نقل قول
کورنلیا فونکه
صفحه نویسنده کورنلیا فونکه
۱۲ رمان کورنلیا فونکه از نویسندگان معاصرادبیات نوجوانان آلمان است، نویسنده‌ای خلاق که بسیاری او را همتای آلمانی جی کی رولینگ، آفریننده ی "هری پاتر" می‌دانند. کورنلیا فونکه در دهم دسامبر ۱۹۵۸ در شهر دورستن (Dorsten ) آلمان زاده شد. دوره ی دبیرستان را در همان شهر به پایان رساند. پس از گرفتن دیپلم به هامبورگ رفت تا رشته امور تربیتی بخواند. پس از دانش‌ آموختگی ۳ سال به عنوان مددکار اجتماعی در پروژه های آموزشی کار کرد. کار با کودکان ...
دیگر رمان‌های کورنلیا فونکه
ارباب دزدها 1
ارباب دزدها 1 زمستان زودتر به ونیز آمده است. پسر بچه یتیم در حال فرار هستند و در کانال‌های قدیمی و کوچه‌های مه گرفته شهر پنهان می‌شوند. آن دو با گروهی از بچه‌های خیابانی و رئیس مرموزشان آشنا می‌شوند. پناهگاه آن‌‌ها یک سینمای متروکه است.
قلب جوهری (3 گانه جوهری 1)
قلب جوهری (3 گانه جوهری 1) وقتی که انگشت‌خاکی روی در شماره 5 کوبید، صدای خش‌خش ضعیفی از آن طرف به گوش رسید. او در حالی که به سراغ قفل می‌رفت، آهسته گفت: انگار می‌خواستن زنده نگهش دارن. اونا افراد محکوم به مرگ رو تو سرداب زیر کلیسا نگه می‌دارند. از وقتی که الکی به باستا گفتم که یه بانوی سفید تابوت‌های سنگی رو اون پایین ...
ارباب دزدها
ارباب دزدها زمستان زودتر به ونیز آمده است.دو پسر بچه یتیم در حال فرار هستند و در کانال‌های قدیمی و کوچه‌های مه گرفته‌ی شهر پنهان‌ می‌شوند.آن دو با گروهی از بچه‌های خیایانی و رئیس مرموزشان آشنا می‌شوند.پناهگاه آنها یک سینمای متروکه است.کاراگاهی که تمام فکرش مشغول تغییر دادن قیافه خودش و نگه‌داری از لاک‌پشت‌هایش است.اما خطر بزرگ‌تری که آزادی تازه به دست ...
اژدهاسوار
اژدهاسوار در پی خبر حمله آدم‌ها به دره اژدها، مرغ آتشین و دوست پریزادش سورل، تصمیم می‌گیرند به سرزمینی بروند که در آن صلح برقرار است. اما ساکنان دره می‌کوشند آنها را از این سفر بی‌بازگشت بازدارند. آن‌ها عقیده دارند که چنین سرزمینی تنها یک رویاست. اما مرغ آتشین همین امشب راه می‌افتد.
سیاه قلب (رمان‌های 3 گانه فونکه 1)
سیاه قلب (رمان‌های 3 گانه فونکه 1) از مرد غریبه جز سایه‌اش چیزی دیده نمی‌شود، ولی مگی می‌تواند از پشت پنجره هاله‌ای از چهره مرد را ببیند. این غریبه کیست که گرد انگشت صدایش می‌زنند؟ کاپریکورن و جادوزبان چه نقشه‌ای دارند؟ مگی که عاشق کتاب و کتاب‌خوانی است، جواب این پرسش‌ها را در یک کتاب پیدا می‌کند، اما خب که چی؟!
مشاهده تمام رمان های کورنلیا فونکه
مجموعه‌ها