رمان ایرانی

چیدن باد 1 (2 جلدی)

من که شاه نبودم. مترسک سر جالیز بودم. خودشان می‌بریدند و می‌دوختند و حتا نظر مرا هم نمی‌خواستند. نایب‌السلطنه به جای من نظر می‌داد. اگر هم می‌پرسیدند، چیزی نمی‌دانستم. قرار بود سال‌ها ولیعهد باشم و کار اداره مملکت را آرام آرام یاد بگیرم، اما همه چیز مثل برق و باد به هم خورد و من شدم شاه.

9786001195273
۱۳۹۲
۳۵۶ صفحه
۴۶۶ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های محمد قاسم‌زاده
شهسوار بر باره باد
شهسوار بر باره باد چنین گوید خداوند این اخبار که چون موکب سلطانی بدین قلعه رسید، آسوده نیاسوده، از پس ده روز، گروهی از قراولان خبر آوردند که فوجی سپاه از جانب مشرق رو به قلعه می‌آید. سلطان به دیده‌بانان دستور داد تا به حزمی تمام برچکادهای قلعه بنشینندو به دربانان فرمود که بی‌فرمان او در بر کسی نگشایند. قلعه اما، در برهوت پرت ...
سهراب
سهراب سهراب رویای جهانی نو در سر دارد. او جهان کهن و فرمانروایان آن را به هیچ می‌گیرد، افراسیاب و کاووس را. سودای آن را دارد که مرد عمل، آن که در میدان دلاوری می‌کند و پهلوانی او معیار نام و بزرگی است، بر تخت بنشیند. اما سهراب پاک ترفندهای جهان کهن و بازی‌های آن را نمی‌شناسد و فاجعه از همین‌جا ...
رقص در تاریکی
رقص در تاریکی
شهر هشتم
شهر هشتم
مشاهده تمام رمان های محمد قاسم‌زاده
مجموعه‌ها