شب وقتی بابا دید مامان چه چیزهایی برای من خریده، گفت: امیدوار است من از وسایلم خوب مواظبت کنم و من هم گفتم که باشد. راستش، من خیلی مواظب وسایلم هستم، گرچه مداد تراشم قبل از شام، وقتی داشتم موش را بمباران میکردم شکست و بابا عصبانی شد...
یادش به خیر نیکولا کوچولو
چیز خیلی جالب یخچال این است که توش چراغ دارد. مامان برایم توضیح داد چراغ وقتی روشن میشود که در یخچال باز میشود. بعد چیزها رو چید تو یخچال و بعد لباس پوشید تا برود از مغازهها خرید کند.
نیکولا کوچولو در کارخانه شکلاتسازی
نیکولا کوچولو اولین کتاب از مجموعه ماجراهای نیکولاست. کسانی که این کتاب را برای کودکانشان میخرند خود پیش از آنها آن را میخوانند و شاید بیش از آنها لذت ببرند. نیکولا برای بچهها تصویری است در آینه و برای بزرگترها یادآور روزهای خوش کودکی، نیکولا کوچولو کتابی است برای کودکان هفت ساله تا هفتاد ساله.
نیکلا کوچولو و همسایههایش
سر میز نشسته بودیم که مامان گفت: «باید حتما بروم یک دست لباس برای نیکلا بخرم. سعی کردم لک لباس آبی ملوانیاش را پاک کنم ولی نشد. بابا به من چشمغره رفت و گفت: «این بچه چقدر لباس میخواهد، به همان سرعت که من برایش لباس میخرم، لباس خراب میکند. باید یک زره ضد زنگ خرید.
تعطیلات نیکولا کوچولو
تعطیلات نیکولا کوچولو سومین کتاب از مجموعة ماجراهای نیکولاست. نیکولا و دوستانش تعطیلات پر ماجرایی را تجربه میکنند. او بخشی از تعطیلات را دور از پدر و مادرش میگذراند و میکوشد برای بازیگوشی حتی یک لحظه را هم از دست ندهد.
نیکولا کوچولو کتابی است برای کودکان هفت ساله تا هفتاد ساله.
سفرهای نیکولا کوچولو
حیف که من جوک زیاد بلد نیستم و وقتی هم تعریفشان میکنم همیشه آخرشان یادم میرود، ولی این جوک آنقدر خندهدار بود که برای اینکه یادم نرود، سر کلاس یکسره برای خودم تکرارش میکردم، شانس آوردم که خانم معلم ازم سوال نکرد، چون هیچ گوش نمیکردم، خانم معلم هم هیچ دوست ندارد کسی به درسش کوش ندهد...