مجموعه داستان خارجی

راه‌های میان‌بر

(Short cuts selected stories)

«ریموند کارور» نویسنده‌ای است که در آثارش سرگشتگی انسان غربیِ امروز تبلور می‌یابد. کارور و گروه نویسندگان مینی‌مالیست و کسانی که بیل‌فورد سبک آنها را رئالیسم عریان می‌نامید، روای ویرانی و خلاء انسان درهم شکستة امروز هستند. وی نویسنده‌ای سیاسی نیست، داستان‌هایش در فضایی می‌گذرد که آدم‌هایش با مفاهیمی مثل دولت و سیاست سروکار ندارند. واژگانی محدود دارند. دنیای آنها از درِ جلو و ایوان شروع می‌شود. تلویزیون عنصر اصلی زندگی آنهاست و بعد یخچال و الکل. دنیایی که کارور ترسیم می‌کند تابلویی است از روزمرگی، تنهایی آدم‌ها و فروپاشی زندگی.

9789646235748
۱۳۸۸
۳۲۰ صفحه
۹۵۶ مشاهده
۰ نقل قول
ریموند کارور
صفحه نویسنده ریموند کارور
۱۰ رمان ریموند کِلِوی کاروِر جونیور نویسندهٔ داستان‌های کوتاه و شاعر آمریکایی بود. او یکی از نویسندگان مطرح قرن بیستم و هم‌چنین یکی از کسانی شمرده می‌شود که موجب تجدید حیات داستان کوتاه در دههٔ ۱۹۸۰ شده‌اند.
دیگر رمان‌های ریموند کارور
فیل (داستان کوتاه)
فیل (داستان کوتاه) پرنده‌ها صدا می‌کردند و چند اتومبیل توی بزرگراه از کنارم گذشتند. با خود گفتم برادر، امیدوارم تو هم خوش‌بخت باشی. امیدوارم بخت تو هم بگوید. وقتی گفت، طلب مرا هم فراموش نکن. به زن سابق‌ام هم فکر کردم، زنی که زمانی بی‌نهایت او را دوست داشتم. او زنده بود و، تا آنجا که دورادور از او خبر داشتم، حالش خوب ...
پرها (داستان کوتاه)
پرها (داستان کوتاه) رفیق کاری‌ام، باد، فران و من را به شام دعوت کرد. زنش را ندیده بودم، او هم فران را ندیده بود. از این نظر عین هم بودیم. اما باد و من دوست بودیم. و می‌دانستم که در خانه باد بچه کوچولوئی هم هست. آن موقعی که باد ما را به شام دعوت کرد، بچه احتمالا هفت ـ هشت ماهه بود. ...
صمیمیت
صمیمیت می‌گوید چشم‌هام خیلی وقت پیش باز شدند، اما دیگه خیلی دیر بود. یک بار شانس تو چنگم بود اما از کف دادمش. حتی یک مدتی فکر می‌کردم بر می‌گردی. چرا هم‌چو فکری کردم؟ حتما عقل را از دست داده بودم. حالا هم اشک تو چشمام جمع شده، اما گریه نمی‌کنم که تو کیف نکنی...
پاکت‌ها و چند داستان دیگر
پاکت‌ها و چند داستان دیگر من نویسنده سیاسی نیستم. با این وجود از حمله‌ منتقدان دست راستی امریکا در امان نبودم. آن‌ها سرزنشم می‌کنند که چرا تصویر خندان‌تری از امریکا نکشیده‌ام. که چرا به اندازه کافی خوش‌بین نبوده‌ام و یا چرا داستان‌هایی می‌نویسم که در مورد آدم هایی است که در زندگی موفق نمی‌شوند... من داستان‌هایی می‌نویسم که نقل ملتی است بدبخت. آدم‌هایی که همیشه کسی ...
در سانفرانسیسکو چه می‌کنی (داستان کوتاه)
در سانفرانسیسکو چه می‌کنی (داستان کوتاه) این ماجرا ربطی به من ندارد. مربوط به زن و شوهر جوانی است با سه تا بچه که اوایل تابستان گذشته اسباب‌کشی کردند و آمدند توی یکی از خانه‌های منطقه کار من. موضوعی که باعث شد دوباره به فکر آن‌ها بیفتم عکسی بود از مرد جوانی که یک‌شنبه‌ی گذشته توی روزنامه چاپ شده بود. طرف به خاطر این‌که توی سانفرانسیسکو ...
مشاهده تمام رمان های ریموند کارور
مجموعه‌ها