رمان ایرانی

پسران جزیره

جنگ است و رحمان که پسر بچه سیزده ساله‌ای است، جز مادربزرگش، کسی را ندارد. اما دشمن، مادربزرگ را به اسیری برده است. رحمان جای مادربزرگ را پیدا می‌کند. او آشنا به منطقه جنگی است. خودش در منطقه حضور دارد و می‌جنگد. به کمک یکی از دوستانش به طرف مرز حرکت می‌کند. اما منطقه در دست دشمن است و سربازهایش همه جا هستند. با همه اینها رحمان به دنبال مادربزرگ می‌رود. با ماجراهای زیادی روبرو می‌شود. در نیزارهای هرز گم می‌شود. جاسوس‌های دشمن او را می‌بینند و تعقیبش می‌کنند. اما عاقبت او مادربزرگش را پیدا می‌کند. این داستان، ادامه داستان آتش در خرمن است.

امیرکبیر
9789640012673
۱۳۸۹
۱۷۶ صفحه
۴۵۵ مشاهده
۰ نقل قول
حسین فتاحی
صفحه نویسنده حسین فتاحی
۱۰ رمان شاهرخ مسكوب متولد 1304 شمسی بابل. دوره ابتدائی را در مدرسه علميه پشت مسجد سپه‌سالار تهران گذراند. از كلاس پنجم ابتدائی مطالعه رمان و آثار ادبی را شروع كرد. سپس در اصفهان تحصيل كرد و در سال 1324 به تهران بازگشت و در دانشكده حقوق دانشگاه تهران به تحصيل پرداخت.

نخستين نوشته‌هايش را در سال 1326 با عنوان تفسير اخبار خارجی در روزنامه قيام ايران به چاپ رساند. از سال 1336 به تحقيق در زمينه فرهنگ و ادبيات روی ...
دیگر رمان‌های حسین فتاحی
پیامبران و قصه‌هایشان (مجموعه کامل 26 جلدی) با قاب
پیامبران و قصه‌هایشان (مجموعه کامل 26 جلدی) با قاب این کتاب مجموعه‌ای است که داستان زندگی پیامبران را از آدم و حوا تا حضرت محمد را به تصویر می‌کشد.
سوگ سیاوش
سوگ سیاوش ایرانی‌ها و تورانی‌ها سال‌هاست که با هم جنگ دارند. می‌ترسم او در اینجا افرادی را دور خود جمع کند و به ما حمله کند. پیران گفت: «ای شاه! می‌دانی که کاووس پیر است. اگر سیاوش نزد پدرش می‌ماند، خیلی زود به جای او شاه می‌شد. اما سیاوش تخت شاهی را رها کرد و عهد و پیمانش را زیر پا نگذاشت.
مثنوی معنوی (قصه‌های شیرین ایرانی 3)
مثنوی معنوی (قصه‌های شیرین ایرانی 3) قصه‌هایی که در این کتاب جمع کرده‌ایم، همه از کتاب مثنوی است. مثنوی، یکی از شاهکارهای شعر و ادبیات فارسی است و قصه‌ها و حکایت‌های زیادی در آن آمده است. برای شما در این کتاب قصه‌ها را به زبان ساده و از شعر به زبان نثر روان برگردانده‌ایم تا شما راحت‌تر آن را بخوانید و معنی آن‌ها را بهتر بفهمید.
کیخسرو (قصه‌های تصویری از شاهنامه 11)
کیخسرو (قصه‌های تصویری از شاهنامه 11) روزی، روزگاری، شاهزاده‌ای بود به نام سیاوش. سیاوش آن‌قدر از پدرش بدی دید که به سرزمین توران رفت؛ جایی که شاه آنجا دشمن ایرانی‌ها بود. اما افراسیاب، شاه توران، آن‌قدر از جوانمردی و شجاعت و هنرمندی سیاوش خوشش آمد که شیفته او شد و از سیاوش خواست در توران بماند. شاه توران دخترش فرنگیس را به همسری سیاوش در آورد ...
مشاهده تمام رمان های حسین فتاحی
مجموعه‌ها