رمان ایرانی

تلخ‌کام

یادم می‌آید، قبل از انقلاب در زمان نخست‌وزیری شریف امامی و اعتصابات خونین علیه شاه، وقتی شوهر جوان ثریا خسرو ایمان، در قتل عام 17 شهریور (جمعه سیاه) کشته شده بود، ما ثری را برای استراحت روحی و دوری از اغتشاش و ادامه تحصیلات رشته دکترا به دانشگاه سوربن پاریس بازگردانده بودیم، ولی پس از وقوع انقلاب و اوضاع در آغاز کمی متشنج، ثریا به دلیل تنهایی مادرش به تهران برگشته بود. گر چه هنوز پاسپورت و ویزای پنج‌ساله‌اش را برای گرفتن درجه دکترا داشت...

9789644182693
۱۳۸۹
۱۵۴ صفحه
۷۰۸ مشاهده
۰ نقل قول
اسماعیل فصیح
صفحه نویسنده اسماعیل فصیح
۱۸ رمان اسماعیل فصیح‌زاده در سال ۱۳۱۳ در محله درخونگاه تهران (شهید اکبرنژاد فعلی) زاده شد. او دوران تحصیلات خود را در دبستان عنصری و سپس در دبیرستان رهنما سپری کرد. فصیح پس از تحصیلات عالی در آمریکا به ایران برگشت و از سال ۱۳۴۲ درشرکت ملی نفت ایران در مناطق نفت خیز جنوب به‌عنوان کارمند بخش آموزش، به کار پرداخت و در سال ۱۳۵۹ با سمت استادیار دانشکده نفت آبادان بازنشسته شد. فصیح در مجموع به مدت ۱۹ سال در این شرکت ...
دیگر رمان‌های اسماعیل فصیح
عشق و مرگ
عشق و مرگ این کتاب یک رمان است. عشق و مرگ ماجرای پنج سال اقامت جلال آریان، راوی داستان در آمریکا، و حوادثی است که در این سال‌ها برای او اتفاق می‌افتد.
پناه بر حافظ (1 حسب حال)
پناه بر حافظ (1 حسب حال) .
شراب خام
شراب خام آقای آرین شما از زندگی خودتان بیشتر از تمام خردمندان و مقدسات و قهرمان‌ها استفاده می‌کنید و به زندگی دیگران هم بیشتر از تمام آن‌ها استفاده مسلم می‌رسانید. فراموش نکنید که استفاده کردن از زندگی این نیست که آدم پولدار بشود، قصر برای خودش بخرد، حرمسرا درست کند، و در سهام نیویورک غول باشد. و هم‌چنین فراموش نکنید که به ...
ثریا در اغما
ثریا در اغما اکنون شب‌‌ها طولانی و بد، و من خوابم کمتر و بریده بریده است. در طول شب چندین مرتبه از خواب می‌پرم، از این دنده به آن دنده می‌‌غلطم، و دهانم تلخ است. گاهی مدت‌ها بیدار می‌مانم، خوابم نمی‌برد، و به فرنگیس و ثریا، و خودم این‌جا فکر می‌‌کنم، و به این که آخرش چه خواهد شد، یا چه وقت خواهد ...
اسیر زمان
اسیر زمان «مادر هم نمیدونست... او برای مادر گمشده و رفته و مرده بود... احتمالا تا اون روز عید فطر که شما به منزل ما آمدید و برای هشدار دادن به ما اون عکس رو نشونش دادید ـ فکر می‌کنم، عکس او را با دکتر اقبال و شاه. از حالتی که توی چشم‌ها و توی رنگ صورت مادر به وجود آمد... ...
مشاهده تمام رمان های اسماعیل فصیح
مجموعه‌ها