کاش انسان بداند، گاه یک گفته بیتفکرش چهطور میتواند مانند اخگری که به زرادخانهای میافتد، موجب انفجاری مهیب شود، که دیگر هیچ تاسف قابل توجیهی برایش وجود نداشته باشد جز یک آه درمانناپذیر.
۳۴ رمان
شهره وکیلی (۱۳۲۵–) نویسنده (رماننویس) ایرانی است. او همچنین آموزگار و مدیر مدرسه نیز بودهاست. رمانهای او فروش بالا و چاپهای متعدد داشتهاند. سیمین دانشور از کتاب «شب عروسی من» وی تمجید کرده است[نیازمند منبع].
شهره وکیلی در سال ۱۳۲۵ در تهران (خیابان ژاله) زاده شد. سپس در دبیرستان آزرم دیپلم ادبی گرفت و همان زمان که در کنکور شرکت میکرد ازدواج کرد. وکیلی در دانشگاه تربیت معلم حشمتیه پذیرفته شد و زمان دانشجویی در مدرسه نیز تدریس میکرد. او تحصیلش ...
وقتی آن تناور درخت خانه شکست
صدای فاتحهخوانی زنها خفیف بود. ولی میشد فهمید چه میگویند. اما چیزهایی که فرح میگفت، به گوش افراد آن جمع تعلق نداشت و چهرهاش مثل همه سالهای عمرش نفوذناپذیر مینمود. به خصوص حالا که هیجانهایش ناخودآگاه مخفی گشته و پشت سکوتی بیهویت گم شده بودند.
چو فردا برآید بلند آفتاب
هر کتابی در صورتی غناهای خود را تقدیم خواننده میکند که با دقت خوانده و لابهلای سطورش دیده شود، چون ارتباط هرگز کسب شده نیست، بلکه باید به دنبال کسب آن بود، و این تسخیر، داشتن حسن نیت و عشق بسیاری را ایجاب میکند! عشق رازی است نهان در حیات انسانها که گاه ارزندهترین انسانها را به قربانی میگیرد و ...
رازی که پنهان ماند
علم چیزی بیش از شناخت است. آرزوی هماهنگی با کیهان است. و کیهان همیشه در حرکت است، بی آنکه پشت سر جای پایی از خود باقی بگذارد. به همین دلیل سر خلقت همچنان به صورت رازی پنهان به جا مانده است.
سفیدبخت
پشت دستگاه این عدالتخانه
عدالتی صورت نمیگیرد.
بنابراین
فراز و نشیبها جزو قانون زندگی هستند
بدون آنکه نظمش را بر هم زنند!
پس چرا بگذاریم بخششها با مرگ پیش بیایند!؟
چرا زندهها را نبخشیم!؟