رمان ایرانی

برهنه در باد

او سرهنگ است و کیهانی و بزرگ‌تر ما و احترامش واجب. من که دامادم، جوانمردم و شاید سر سوزنی آدم. همسرم حوا نیست، فرشته است، فرزند کیهانی و آذر میدختی. آن که ستون داستان است، منصور بیتل است یا منصور مرعشی پاچناری، افسر سابق ارتش و آگاهی و... با توست که بگویی بر آمده از روشنایی یا تاریکی؟ یا هر نامی دیگر که برازنده‌ی شخصیت اول یک اثر پلیسی غیر متعارف باشد. دیگران هم در این گیرودار خواهند بود. هرکس به صدا و نقشی که خود اختیار کند. یا در اختیارش بگذارند در این لوح که داستان زندگی‌اش نامند. داستان عبرت می‌آموزد و سبب دیرپایی‌اش آن که نوبه‌نو شود در هر عصر و به مقتضیات زمانه. شاید نام یان و مهران (بعدا مهرانه) گوشه‌ی چشمی باشد به مشی و مشیانه یا اعقاب شیث، که پهلو می‌زند به انسان‌های پس از انسان‌‌های نخستین. کسی چه می‌داند نسلی که از آنان پس افتد به چه اندام و خلق و خو باشد. فقط خدای عز و جل عالم است به هر دو جهان.

مرکز
9789643055585
۱۳۸۵
۳۳۲ صفحه
۶۷۰ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های محمد محمدعلی
جمشید و جمک
جمشید و جمک راویان قصه‌های سه‌گانه روز اول عشق، زنانی هستند که در کنار آن مردان بزرگ می‌زیسته‌‌اند، و تا کنون به دیدار نمی‌آمده‌اند. چرا که در کنار هر مرد بزرگ و خداگونه، زنی، همسری می‌زیسته است در شان و منزلت او، که خود عاشقی بی‌نظیر بوده است، در حد اسطوره‌ها و افسانه‌ها و قصه‌هایی که تا کنون خوانده‌ایم. این بار جمک، از ...
جمشید و جمک
جمشید و جمک راویان قصه‌های سه‌گانه روز اول عشق، زنانی هستند که در کنار آن مردان بزرگ می‌زیسته‌‌اند، و تا کنون به دیدار نمی‌آمده‌اند. چرا که در کنار هر مرد بزرگ و خداگونه، زنی، همسری می‌زیسته است در شان و منزلت او، که خود عاشقی بی‌نظیر بوده است، در حد اسطوره‌ها و افسانه‌ها و قصه‌هایی که تا کنون خوانده‌ایم. این بار جمک، از ...
چشم دوم
چشم دوم
رعد و برق بی‌باران
رعد و برق بی‌باران
مشاهده تمام رمان های محمد محمدعلی
مجموعه‌ها