رمان ایرانی

عشق و بانوی ناتمام

نگاه
9789646736580
۱۳۸۱
۲۰۰ صفحه
۸۵۴ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های امیرحسن چهل‌تن
محمود دولت‌آبادی
محمود دولت‌آبادی این کتاب می‌تواند بازخوانی مجمل داستان‌های محمود دولت‌آبادی به حساب آید. در این بازخوانی جا به جا توضیحاتی داده‌ام بر نکاتی انگشت گذاشته‌ام تا شاید ماده خام یک بررسی مفصل فراهم آمده باشد، من بر نشانه‌هایی تاکید کرده‌ام که گمان می‌کنم در بررسی آثار او اهمیتی ویژه دارد.
تالار آیینه
تالار آیینه
چیزی به فردا نمانده است
چیزی به فردا نمانده است دیگر چیزی نمانده بود. بایست منتظر می‌ماند. صبح‌ها زنبیل برمی‌داشت و به پارک می‌رفت. ترکش نمی‌شد؛ زمستان و تابستان کارش همین بود. توی پارک اول روی نیمکت می‌نشست خستگی درکند بعد دست توی زنبیلش می‌کرد، بافتنی نیمه کاره‌اش را درمی‌آورد و شروع می‌کرد به بافتن. فقط هم آستین می‌بافت. می‌بافت و می‌بافت و این تمامی نداشت. پیش از رفتن هم ...
تهران شهر بی‌آسمان
تهران شهر بی‌آسمان مخلص تو آدم چیزفهم. همین دیگه!... تو خودتم از وقتی پاساژ زدی رفقای سابقتو از یاد برده‌ی... نه بابا! حاج حسنو خیلی وقته ندیدمش. دیگه سونام نمیاد... اون که توپه توپه!... اون فقط یه قلمشه. چار تام بنگاه داره. حالام رفته بندرعباس بنز بیاره... نه مخلصتم؛ بنیاد دیگه با ما راه نمیاد.
مشاهده تمام رمان های امیرحسن چهل‌تن
مجموعه‌ها