رمان ایرانی

جایی بالاتر از رنجیدن

میان جمعیت این همه آدم و در میان هجوم نگاه و خنده و حرف گاهی من فکر می‌کنم روی زمین خدا هیچ کس نیست. کاش بودی و می‌دیدی که دنیای من بی تو چقدر از زندگی خالیست.

9789642363162
۱۳۹۰
۵۱۲ صفحه
۱۸۰۳ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های مهرنوش صفایی
خلوت خلود
خلوت خلود من فقط راوی‌ام. راوی حقیقتی که با تو می‌گویم. چرا و امایش پای سرنوشت. من هم مثل تو، با آن می‌‌خندم و می‌گریم من، با تو صادقم. مثل احساس پاک دوست‌داشتن، اما گذشتن. من با تو همدردم مثل عاشقانه خواستن، اما چشم بستن. من هم مثل تو، شاکی‌ام از دنیا، و از سرنوشت اما معتقدم. معتقد به خورشیدی که دوباره طلوع خواهد کرد. خلوت خلود، داستان‌ ...
شام شوکران
شام شوکران چه شب‌هایی که خوابیدم و خواب فرداهایی را دیدم، که نیامدند، از چه روزهایی گذشتیم به بهای روزهایی که هرگز از راه نرسیدند... چقدر غصه خوردیم برای اندوه‌‌هایی که هرگز از راه نرسیدند و چقدر شادی کردیم برای لحظه‌هایی که هرگز ندیدیمشان. این عادت ما آدم‌هاست، از دست دادن فرصت‌هایی که حالا در دست ماست و قربانی کردنشان به بهای ...
283 گرم عشق
283 گرم عشق عشق نه قانون است نه علم است؛ نه فلسفه و منطق... عشق بی‌قاعده‌ترین احساس انسانی است که در چارچوب هیچ دانشی نمی‌گنجد. یک‌روز و یک‌وقت و یک‌جا کسی را می‌بینی و ناگهان احساس می‌کنی که او همان کسی است که به آن نیمه گمشده می‌گویند، همان کسی که با او می‌توانی انسان دیگری باشی و دنیا را طوری تجربه کنی ...
عشق ورژن 2015
عشق ورژن 2015 مانا چند قدم به عقب برداشت و متحیر و سردرگم دوباره گوشه تخت نشست. شاید این فلش همان فلشی بود که افسانه نقشه‌های طراحی شده‌اش را در آن می‌ریخت، شاید هم این همان رزومه‌ای بود که از افسانه یک برند مشهور ساخته بود.
مشاهده تمام رمان های مهرنوش صفایی
مجموعه‌ها