رمان ایرانی

علم
9789644052354
۱۳۸۲
۱۶۰ صفحه
۸۳۷ مشاهده
۰ نقل قول
سیامک گل‌شیری
صفحه نویسنده سیامک گل‌شیری
۲۳ رمان سیامک گلشیری در بیست‌ودوم مردادماه سال ۱۳۴۷ در اصفهان متولد شد. تحصیلاتش را تا سطح کارشناسی ارشد زبان و ادبیات آلمانی ادامه داده. فعالیت ادبی‌اش را به طور جدی از سال ۱۳۷۱ آغاز کرد.
سیامک، پسر احمد گلشیری، مترجم و برادرزاده هوشنگ گلشیری، داستان‌نویس فقید است.
دیگر رمان‌های سیامک گل‌شیری
1 چیزی آنجاست
1 چیزی آنجاست از جایش تکان نمی‌خورد. در همان لحظه صدای بسته‌شدن در پناه‌گاه از پایین تپه به گوش رسید. دیدم که سرش را چرخاند طرف صدا. ضربان قلبم تند شده بود و دست‌هایم داشت می‌لرزید. یک دفعه تکان خورد و دوباره نگاهم کرد. نفسم را توی سینه حبس کردم. منتظر بودم حرکت کند به جلو، اما برگشت و راه افتاد. حالا پشتش ...
خفاش شب
خفاش شب راه افتاد طرف عقب ماشین. چشمش به زن لاغراندام افتاد که در طرف خودش را باز کرده بود. شنید که داشتند با هم حرف می‌زدند. در صندوق عقب را باز کرد. کف‌پوش سیاه رنگ را بالا زد. دستش را برد زیر آن و کنار تایر زاپاس را دست کشید. دستش به جسم سردی خورد. انگشت‌ها را خیلی آهسته از تیغه ...
با لبان بسته
با لبان بسته
اسب پرنده و چند داستان دیگر (زیباترین داستان‌های 1001 شب 3)
اسب پرنده و چند داستان دیگر (زیباترین داستان‌های 1001 شب 3) ملکه زیر لب چیزی گفت و دست‌هایش را از هم باز کرد. ناگهان قامتش به اندازه‌ی کوهی بلند شد، دست‌هایش به بال‌های سیاه بزرگی تبدیل شدند و سرش به شکل اژدهایی درآمد. بدرباسم بی‌درنگ برگشت و شروع کرد به دویدن. از شهر خارج شد. داشت با تمام قدرت در بیابان می‌دوید که احساس کرد صدای بال‌های اژدها را می‌شنود. چند ...
ملاقات با خون‌آشام
ملاقات با خون‌آشام خانه‌ی اشباح را دیدم، درست همان‌طوری بود که دراکولا وصفش را در تهران، کوچه‌ی اشباح گفته بود. خیره شده بودم به درخت‌های بلند توی حیاط و پنجره‌های تاریک... یک دفعه متوجه جسم سردی شدم که روی شانه‌ام قرار گرفت... دراکولا آهسته گفت «خیلی وقته که این جا دیگه خونه‌ی من هم هست» ملاقات با خون‌آشام جلد دوم از مجموعه رمان‌های ایرانی ...
مشاهده تمام رمان های سیامک گل‌شیری
مجموعه‌ها