رمان خارجی

شانزدهم هپ‌ورث 1924

(Hapworth 16 1924)

بگذارید خداوند ما را با فرمان‌های شخصی که به هیچ کدام‌مان نشان نداده، رهین منتش کند. اگر میل داشتی این نامه را بخوانی و خواندی، خدای عزیز مطمئن باش که می دانم چه می‌گویم. اصلا لازم نیست روی سرنوشتم عسل بپاشی و شیرینش کنی. با فرمان‌های خوشحال کننده و شخصی رهین منتت نکن. از من نخواه به سازمان‌های مخصوص برگزیدگان فانی که به روی همه باز نیست، ملحق بشوم. . .

سبزان
9786005033366
۱۳۸۸
۱۰۴ صفحه
۱۱۴۰ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
جروم دیوید سالینجر
صفحه نویسنده جروم دیوید سالینجر
۲۱ رمان جروم دیوید سالینجر نویسنده معاصر آمریکایی بود. رمان های پرطرفدار وی مانند ناتور دشت در نقد جامعهٔ مدرن غرب و خصوصاً آمریکا نوشته شده‌اند. اطلاعات اندکی دربارهٔ زندگی سالینجر منتشر شده است و او با توجه به شخصیت گوشه‌گیر خود همواره تلاش می‌کند دیگران را به حریم زندگی‌اش راه ندهد. او در سال ۱۹۱۹ در منهتن نیویورک از پدری یهودی و مادری مسیحی به دنیا آمده است. در هجده، نوزده‌سالگی چند ماهی را در اروپا گذرانده و در سال ۱۹۳۸ هم‌زمان ...
دیگر رمان‌های جروم دیوید سالینجر
فرانی و زویی
فرانی و زویی کتاب‌شناسی آثار جی دی سالینجر بسیار کوتاه است اما او با همین مجموعه کم‌حجم آثار، یکی از پرتاثیرترین و پرخواننده‌ترین نویسندگان معاصر آمریکا بوده است. نخستین اثر مشهور او ناطور دشت، که روایت رنج‌ها و دغدغه‌های نسلی از دانشجویان و نوجوانان آمریکای پس از جنگ دوم است با ستایش بسیار روبرو شد و آن نسل را به طرفداران و خوانندگان ...
ناطور دشت
ناطور دشت هولدن کالفیلد، قهرمان رمان ناطور دشت، بیگانه‌ای است از جنس بیگانگان جهان، جوانی جسور و جستجوگر که حدیث جستجو و جستجوگر را به تصویر می‌کشد. هولدن که به تعبیر خالقش، از جهان ((عوضی)) جهانی به وسعت زمین، گریزان است و به جهان ((قشنگ)) جهانی محدود با مردمانی به ناگزیر قربانی، تعلق دارد، همراه با همراهان انگشت شمارش در پی مفهوم زندگی، ...
فرنی و زویی
فرنی و زویی اگه یه مرد پایین یه تپه با گلوی بریده که آروم و آهسته خون می‌ریزه و جونش رو قطره قطره در‌می‌آره، دراز به دراز افتاده باشه و یه دختر زیبا یا یه زن پیر مجبور باشه با یه کوزه قشنگ درست روی سرش از کنارش رد بشه، مرد باید بتونه روی یه دستش بلند شه و ببینه کوزه صحیح و ...
دهانم قشنگ و چشم‌هایم سبز
دهانم قشنگ و چشم‌هایم سبز «خوبه ولی مثل اون اتاقی که قبل از جنگ گرفته بودیم، نیست. مردم خیلی بد شدن. همه‌جا پر از آدم‌های بی‌کلاس و بی‌فرهنگ شده. دیشب، تو سالن غذاخوری، آدم‌های میز کناری ما داهاتی داهاتی بودند.» «چاره‌ای نیست. اینطور آدما زیاد شدنو کاریش هم نمی‌شه کرد. راستی کفش‌های مخصوص رقصت خوب هستند؟» «موریل، یه بار دیگه می‌پرسم- حالت خوبه؟» «بله.مادر، برای نودمین بار، بله، خوبم.»
شانزدهم هپ‌ورث سال 1924
شانزدهم هپ‌ورث سال 1924 بگذارید خداوند ما را با فرمان‌های شخصی که به هیچ کدام‌مان نشان نداده، رهین منتش کند. اگر میل داشتی این نامه را بخوانی و خواندی، خدای عزیز مطمئن باش که می دانم چه می‌گویم. اصلا لازم نیست روی سرنوشتم عسل بپاشی و شیرینش کنی. با فرمان‌های خوشحال کننده و شخصی رهین منتت نکن. از من نخواه به سازمان‌های مخصوص برگزیدگان ...
مشاهده تمام رمان های جروم دیوید سالینجر
مجموعه‌ها